يکی از دلايل مجرور بودن هر اسمی قرار گرفتن آن بعد از يکی از حروف جرّ است. مانند کلمه «اِسْمِ» در جمله « بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ » که بعد از حرف جرّ « بِ » آمده است. علامت مجرور شدن « اِسْمِ » کسره است که در حرف آخر آن يعنی ميم ظاهر شده است.
يکی ديگر از دلايل مجرور بودن هر اسمی مضافٌ اِلَيْه شدن آن اسم است. يک اسم زمانی مضافٌ اِلَيْه می شود که يک اسم ديگر به آن اضافه شده باشد. اسمی که به مضافٌ اِلَيْه اضافه می شود مضاف نام دارد. مضاف موجب يا اصطلاحاً « عامل » مجرور شدن مضافٌ اِلَيْه است. نشانه مجرور بودن مضافٌ اِلَيْه نيز «کسره –ِ » يا « تنوين جرّ -ٍ » است که در حرف آخر آن ظاهر می شود. برخی از اسمهايی که مضافٌ اِلَيْه هستند با « ياء » مجرور می شوند.
در ترکيب « اِسْمِ اللهِ» کلمه « اِسْم» به کلمه « اَلله» اضافه شده است. به اين ترکيب مضاف و مضافٌ اِلَيْه گفته می شود. هر دو کلمه اسم هستند. « اِسْم» مضاف است و « اَلله» مضافٌ اِلَيْه است. اسم « اَلله» در اين ترکيب مجرور است. نشانه جرّ آن کسره است که در حرف آخر آن ظاهر شده است.
پس در« بِسْمِ اللهِ » سه کلمه داريم که حرف آخر آن کسره است.
دليل کسره داشتن کلمه « بِ » مبنی بودن آن به کسره است. اصطلاحاً می گوييم « بِ – حرف جرّ مبنی بر کسر».
دليل کسره داشتن « اِسْمِ » مجرور بودن آن به حرف جرّ « بِ » است. اصطلاحاً می گوييم « اِسْمِ – مجرور به حرف جرّ بِ نشانه جرّ آن کسره ظاهر در حرف آخر کلمه ».
دليل کسره داشتن « اَللهِ » مجرور بودن آن به دليل مضافٌ اِلَيْه بودن است. اصطلاحاً می گوييم « اَللهِ – مضافٌ اِلَيْه ، مجرور ، نشانه جرّ آن کسره ظاهر در حرف آخر کلمه » .
يک اسم وقتی مضاف واقع می شود که بخواهد خود را از « ناشناس بودن = نکره بودن » خارج کند. برای اين کار بايد به يک اسم « شناخته شده = معرفه » اضافه شود. در مثال بالا کلمه « اِسْم = نام » نکره بوده است که با اضافه شدن به اسم «اَلله = خداوند» معرفه شده است.