سايت مکتب الزّهرا(سلام اللّه عليها)

سايت مکتب الزّهرا(سلام اللّه عليها)

دسته بندی محتوا

نکات مهم صرف و نحو خطبه 4 و خطبه 5

حروف جرّ «مُنْذُ و مُذْ»

«مُنْذُ و مُذْ» برای اين دو کلمه سه حالت وجود دارد.

1- حرف جرّ: در اين صورت اگر در جمله ای به کار روند که زمان آن ماضی است به معنای حرف جرّ «مِنْ» به کار می روند. اگر زمان جمله حاضر باشد به معنای حرف جرّ «فِی» به کار می روند. اگر قبل از عدد به کار روند به معنای «مِنْ و اِلَی» هستند.

2- گاهی بعد از آن جمله فعليّه يا اسميّه می آيد که در اين صورت ظرف مضاف به آن جمله هستند. «مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ اُرِيتُهُ = در حق شک نکردم، از زمانی که به من نشان داده شد.»

3- گاهی قبل از يک اسم مرفوع می آيند در اينصورت ظرفی هستند که مضاف به جمله ای شده اند که فعل آن حذف شده است. برخی آنها را مبتدا می دانند و اسم مرفوع بعد از آنها را خبر.

برخی مُذْ را مخفّف مُنْذُ دانسته اند.

وجوه مختلف «بَلْ»

« بَلْ» اَداتی است که در سه مورد کاربرد دارد: 1- حرف عطف برای اِضراب است که در اين صورت پس از نفی و نهی می آيد و همانند لَکِن ما قبل خود را بر حال خويش باقی می گذارد و ضدّ آن را برای ما بعد ثابت می کند. مانند: «مَا قَامَ زَيْدٌ بَلْ عَمْروٌ = زيد برنخاست بلکه عمرو برخاست.» در عطف بودن بَلْ شرط است که هر دو معطوف و معطوفٌ عَلَيه آن مفرد باشد. اگر بَلْ پس از خبر مثبت (ايجاب) يا امر بيايد ما قبل آن مسکوتٌ عنه می ماند و حکم برای ما بعد آن خواهد بود. مانند: «قَامَ زَيدٌ بَلْ عَمروٌ = زيد برخاست، نه، عمرو برخاست.» 2- هرگاه بَلْ پيش از جمله بيايد حرف ابتداء است که در اين صورت يا معنی آن باطل کردن معنی ماقبل خود است يا به معنی انتقال است به غرضی ديگر که بيشتر مورد نظر است. «لَمْ يُوجِسْ مُوسَی عَلَيْهِ ‏السَّلامُ خِيفَةً عَلَی نَفْسِهِ، بَلْ اَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ» 3- گاهی بَلْ استينافيه است که کلام را قطع وکلام ديگری را آغاز می کند. مانند: «وَ القُرآنِ الْمَجيدِ ، بَلْ عَجِبُوا اَن جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ = سوگند به قرآن مجيد، بلکه ايشان شگفت زده شدند از اينکه بيم دهنده ای از خودشان نزدشان آمد» گاهی لا پيش از بَلْ می آيد ونصّ آن متوجّه به کلام سابق است و بَلْ در ما بعد تأثيری ندارد. اگر بَلْ پس از نفی با «لا» بيايد برای تأکيد در نفی است.

 

وجوه مختلف «اَیُّ»

«اَیّ» به صورتهای زير به کار می رود: 1- اسم موصول است، در اين صورت اگر مضاف باشد و صدر صله آن حذف گردد مبنی بر ضمّ است «اَیُّ». در غير اينصورت معرب است و عوامل اِعراب را می پذيرد. 2- شرطيّه است و دو فعل را مجزوم می کند و با ما بعد خود مطابقت کرده عوامل اِعراب را می پذيرد. گاهی پس از اَیّ شرطيّه مَا اضافه می شود. 3- ادات استفهام است به معنی کدام؟ 4- اَیّ وصليّه است. که برای ندای معرفه به ال استفاده می شود. در اين صورت مبنی بر ضمّ است و هاء تنبيه به آخر آن می پيوندد. مانند: «اَيُّها النَّاسُ» که در آن يا حرف ندا حذف شده است، اَیُّ وصليّه و منادیٰ است، ها تنبيه است، النّاسُ صفت اَیُّ است. 5- دالّ بر معنای کمال است و در دو نقش صفت برای اسم نکره و حال برای اسم معرفه قرار می گيرد. در اين صورت اَیّ مضاف به اسمی هم جنس با موصوف يا ذو الحال است. 6- گاهی کاف تشبيه بر سر آن می آيد «کَاَیٍّ» در اين صورت اغلب به معنی «کَمْ خبريّه: چه بسيار» به کار می رود که مفيد معنای تکثير است و به ندرت به معنی «کَمْ استفهامی: چند» به کار می رود. 7- ادات حکايت است و در اعراب و جنس و عدد از مسئولٌ عنه تبعيّت می کند. «اَیّ : کدام مرد» ، «اَيَّة : کدام زن» ، «اَيّانَ : کدام دو مرد» ، «اَيّانَ : کدام دو مرد» «اَيَّتان : کدام دو زن» ، «اَيُّونَ : کدام مردان» «اَيّات : کدام زنان» ، حکايت عبارت است از آوردن لفظ شنيده شده به همان صورت که شنيده شده است با مقدّم داشتن «مَنْ» يا «اَیّ استفهامی» بر آن، بدون تغيير دادن يا آوردن صفت آن. مانند اينکه کسی بگويد: «رَأيْتُ زَيْداً» و در پاسخ اوگفته شود: «مَنْ زَيداً» يا بگويد: «رَأيْتُ رَجُلاً» و در پاسخ او گفته شود: «اَيّاً»

موارد استعمال «ها تنبيه»

1- بر سر اسم اشاره نزديک می آيد «هَذَا و هَذِهِ» 2- بر سر ضمير رفعی می آيد «ها اَنْتُم اُولاءِ: شما اينانيد» 3- بعد از اَیُّ و قبل از صفت معرفه به الف و لام آن در ندا «اَيُّهَا النَّاسُ»

مُنادای مبهم و تابع آن

اسمی که مُنادیٰ واقع می شود بايد بدون الف و لام باشد زيرا حرف ندا اِفاده تخصيص می کند و تخصيص هم نوعی تعريف است و با وجود حرف ندا به الف و لام نيازی نيست. هرگاه اسمی که دارای الف و لام است مُنادی واقع شد، برای ممکن شدن ندا از کلمه «اَیُّ» يا «هَذا» استفاده می شود. يکی از اين دو کلمه بعد از حرف ندا می آيد و مُنادیٰ واقع می شود و اسم معرفه به ال بعد از آن می آيد. به اين نوع از مُنادیٰ مُنادای مبهم گفته می شود. اگر اسمی که بعد از اَیُّ و هذا می آيد مشتق نباشد، آن اسم عطف بيان است و اگر آن اسم مشتق باشد، صفت است و در هر حال از مُنادیٰ تبعيّت می کند. بعد از اَیُّ حرف تنبه «ها» می آيد. اگر اسم معرفه به ال مؤنّث باشد قبل از آن اَيَّتُها می آيد. مانند: «يَا هَذَا الرَّجُلُ» ، «يا اَيُّها النَّاسُ» ، «يا اَيُّها العَالِمُ» ، «يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ المُطمَئِنّةُ» برخی اسم بعد از اَیُّ را در هر حال صفت دانسته اند.

دیدگاهتان را بنویسید

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من