سايت مکتب الزّهرا(سلام اللّه عليها)

سايت مکتب الزّهرا(سلام اللّه عليها)

دسته بندی محتوا

عقايد و باورها (1) در فرهنگ اسلامی

عقايد، باورها و ارزش­هاي ناشي از آن

در فرهنگ اسلامي

ايمان يکي از ويژگي­ هاي منحصر به فرد انسان است و از مهم ­ترين عناصر هر فرهنگ محسوب مي ­شود. مهم ­ترين وجه اختلاف فرهنگ­ هاي موجود در جوامع بشري، عقايد و باورهايي است که هر يک از اين فرهنگ­ ها براساس آن بنا شده است. گفته شده ايمان همان علم عملي است. (تفسير الميزان، 29/13) علم عملي يا ايمان يا علم ملتزم به عمل با علم نظري، که عبارتست ازعلوم استدلالی و تجربی، تفاوت دارد. علوم استدلالي و تجربي حتّي اگر به يقين مبدّل شود به خودي خود مستلزم هيچ عملي نيست. در حالي­که اعتقاد و ايمان، عمل را به گردن انسان مي­ گذارد، و آدمي را محکوم مي­کند به اينکه بايستي بر طبق آن عمل کني. (همان) از جمله شواهد قرآني تفاوت علم و يقين با ايمان اين آيه ­ي شريفه است که مي ­فرمايد: “وَ جَحَدوا بِها وَ استَيْقَنَتْها اَنْفُسُهُمْ ظُلْماً و عَلُوّاً…” (نمل/14) اين آيه ­ي شريفه درباره­ي فرعون و قوم اوست که پس از مشاهده­ ي معجزات حضرت موسي عَلَيْهِ السَّلامُ آن را سحر ناميدند. خداوند مي ­فرمايد آنها با آنکه در دل به اين معجزات يقين آورده بودند، از روي ستم و برتري­ جويي آن را انکار کردند. البتّه عمل کردن به علم نظري نيازمند است. رابطه ­ي علم و ايمان را مي­توان چنين خلاصه کرد که ايمان به هر چيزي عبارتست از علم به آن به اضافه ­ي التزام عملي به آن به طوري که آثار علم انسان در عمل او ظاهر مي ­شود. (تفسيرالميزان، 35/259- 36/97) از اينرو همواره ميان علم، ايمان و عمل انسان يک جريان دائمي برقرار است. گاهي ايمان و اعتقاد از ظنّ و گمان هم ناشي مي ­شود. به همين دليل است که امکان اعتقاد به خرافات که هيچ پشتوانه ­ي علمي ندارد ممکن مي­شود.

يکي از مهم­ترين نقش­هاي اديان الهي در فرهنگ­هاي بشري، تأثيري است که در تصحيح باورها و اعتقادات بشر داشته است. قرآن کريم پيوسته بر اين حقيقت تأکيد مي­ فرمايد که پيامبران الهي براي چند منظور در ميان مردم مبعوث شده­ اند: يکي آنکه آيات الهي را براي مردم بخوانند و آنها را يادآور گردند، ديگر آنکه مردم را از رذايل اخلاقي، که مانع سير انسان به سوي کمال است پاک کنند و از همه مهم ­تر اينکه به مردم کتاب و حکمت بياموزند تا زمينه ­ي اعتقادات انسان ­ها را تصحيح نموده، ايشان را از گمراهي نجات بخشند. (جمعه/2) قرآن کريم تأکيد فراواني دارد بر اينکه انسان به خودي خود و بدون کمک وحي الهي قادر نبوده است تا به بسياري از حقايقي که توسّط انبياي الهي براي آنها آورده شده دست يابد. (بقره/151)

از آن ­جا که عقايد انسان در شکل­ گيري اعمال و الگوها وروش زندگي او نقش بسزايي دارد، قرآن کريم بر تصحيح عقايد و باورهاي پيروان خود تأکيد فراوان مي­ فرمايد. علّامه طباطبايي (ره) مي ­گويد: دين به معناي سنّتي اجتماعي است که انسان در زندگي اجتماعيش بر طبق آن سير مي ­کند، و سنّت­هاي اجتماعي متعلّق به عمل است، و زيربناي آن اعتقاد به حقيقت هستي عالم، و هستي خود انسان است که از اجزاي عالم مي ­باشد. به همين جهت است که مي­ بينيم در اثر اختلاف اعتقادات درباره ­ي حقيقت هستي، سنّت­ هاي اجتماعي مختلف مي ­شود.

اجتماعي که براي عالم، ربّي سراغ دارد که هستي عالم از او، و برگشت آن نيز بدوست، و معتقد است که آدمي فناپذير است، و حياتي ابدي دارد که با مرگ باطل نمي ­شود، چنين اجتماعي در زندگي روشي دارد که در آن سعادت حيات باقي و تنعّم در دار جاودان آخرت تأمين مي­شود.

و اجتماعي که معتقد است براي عالم، اله و يا آلهه ايست که عالم را بدلخواه خود اداره مي ­کند، که اگر راضي باشد به نفع انسان ­ها وگرنه به ضرر آن ­ها مي ­گرداند، بدون اينکه معادي در کار باشد، چنين اجتماعي زندگي خود را براساس تقرّب به آلهه، و ارضاي آن­ ها تنظيم مي ­کند، تا آن آلهه وي را در زندگيش موفّق و از امتعه ­ي حيات آنچه که انسان­ ها می خواهند، بهره مندشان سازد.

و اجتماعي که نه به مسئله ي ربوبيّت براي عالم اعتقاد دارد، و نه براي انسان ها به زندگي جاويد معتقد است و مانند مادّيين هيچ گونه اعتقادي به ماوراي طبيعت ندارد، سنّت حيات و قوانين اجتماعي خود را بر اساس تمتّع از حيات دنيا، که با مرگ پايان مي پذيرد وضع و بنا مي­کند. (تفسير الميزان 29/12و13)

فرهنگ شناسان بدون اختلاف، عقايد و باورهاي هر ملّت را در زمره ي عناصر فرهنگي آن ملّت محسوب مي کنند، و يکي از وجوه مورد استناد ايشان براي فرهنگ هر جامعه عقايد و باورهاي آن است. فرهنگ اسلامي نيز جز با شناسايي عقايد و باورهاي توصيه شده براي مسلمانان شناخته نمی شود. همچنين ارزيابي فرهنگ جوامع اسلامي از نظر دوري يا نزديکي به فرهنگ اسلامي، بدون ارزيابي عقايد و باورهاي آن جوامع ناقص و ابتر است. مهمترين حقايقي که قرآن کريم بر آن تأکيد مي ورزد و انسان را سفارش مي­کند که به آن ايمان بياورد عبارتست از: ايمان به خداوند يکتا، ايمان به روز جزا و ايمان به پيامبران و آن­چه از جانب خداوند براي بشر آورده اند. (بقره/4-2 و 177- نساء/136)

الف: ايمان به خدا

قرآن کريم در بخش حکمت هاي خود دلايل متقن و غير قابل انکاري را، براي هريک از حقايقي که توصيه مي کند تا انسان بدان ايمان بياورد، ارايه مي دهد. از ميان تمام اين حقايق “ايمان به يگانگي خدا” در قرآن کريم و روايات شريف در عالي ترين درجه و شريف ترين مقام قرار دارد که بيشترين بهره را به انسان مي رساند. (کافي، 2/33/1) اگرچه ايمان به هر يک از ديگر حقايق قرآني منشأ بسياري از اعمال صالح است امّا ايمان به خداوند يکتا و اينکه هيچ کس جز او شايسته ي پرستش نيست جواز پذيرش تمام اعتقادات ديگر و اعمال ناشي از آن است. ايمان به خدا ارزش هايي را براي مؤمن می آفريند و او را به اعمالي وا مي دارد و منشأ صفاتي در او مي شود که با ارزش ها، اعمال و صفات کفّار و منافقين متفاوت است. از جمله مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:

مؤلّفه های ناشی از ايمان به خدا

1- پذيرش ولايت خداوند:

اين مؤلّفه ذيل پذيرش ولايت پيامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت. در اينجا به ارزش هاي ناشي از آن اشاره مي شود. يکي از مهم ترين صفات ناشي از پذيرش ولايت خداوند توکّل است. اين صفت از مهم ترين صفات انساني است و به طور مستقل مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

صفات ناشی از پذيرش ولايت خداوند

– طاغوت گريزي:

آيات متعدّدي از قرآن کريم، خداوند را ولي و سرپرست مؤمنين مي داند. (بقره/257- محمد/11) از اينرو چنانچه خود قرآن کريم تصريح مي فرمايد يکي از نشانه هاي ايمان به خدا عدم پذيرش ولايت و حکومت طاغوت است. در آيه ي زير کساني را مورد سرزنش قرار مي­دهد که مي پندارند ايمان آورده اند درحالي­­که طاغوت را حَکَم قرار مي دهند:” أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلىَ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالَا بَعِيدًا ” (نساء/60) محکم­ترين استدلال قرآن کريم براي لزوم سرپيچي از فرامين طاغوت همين گمراه شدن انسان و خروج او از مسير فطرت و داخل شدن در جاده هاي تاريک و ظلماني جهل و بي خبري است. در حاليکه حکومت الله تعالي و اطاعت از فرامين الهي موجب خروج انسان از تاريکي هاي جهل و بی خبري و ورود در مسيرهاي روشن هدايت به سوي کمال است. (بقره/257) بنابراين يکي از مهمترين ارزش هايي که مي تواند در يک جامعه ي اسلامي به عنوان يک مؤلفه ي فرهنگي مدّ نظر قرار گيرد و شماري از شاخص هاي فرهنگي و شاخص هاي توسعه ي فرهنگ اسلامي را به خود اختصاص دهد “طاغوت گريزي” است.

– کفر ستيزي:

قرآن کريم طاغوت را ولي و سرپرست کفّار مي­داند. (بقره/257) از اينرو به مؤمنين سفارش مؤکّد مي فرمايد که از کفّار بيزاري جويند (ممتحنه/4) و با آنها طرح دوستي نيندازند، (ممتحنه/1) زيرا کفّار همواره در انديشه ي کافر گردانيدن مؤمنيند. (ممتحنه/2) در آخرين آيه ي سوره ي فتح اولّين صفت ياران رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ را سخت گيري بر کفّار مي داند، در حاليکه با مؤمنين ديگر بسيار مهربانند و وحدتشان خشم کفّار را بر مي انگيزد. (فتح/29) در آيات متعددّي مؤمنين را به جهاد در راه خدا برمي انگيزد. (توبه/20) و در برخي از آيات شريفه صفات مؤمنين حقيقي را که در ايمانشان صداقت دارند عبارت مي داند از اينکه در ايمان آنها شکّ و ترديد راه نمي يابد و با مال و جان در راه خدا جهاد مي کنند. (حجرات/15) قرآن کريم مؤمنين را از دوستي و همنشيني با پدران و برادران کفّار خود نيز باز مي دارد، (توبه/23) و منافقين را به علّت آنکه دوستي با کفّار را بر دوستي با مؤمنين ترجيح مي دهند، مورد سرزنش قرار داده به عذاب دردناک بشارت مي دهد. (نساء/138-140) سست شدن در هنگام جنگ با کفّار و پيشنهاد صلح به کفّار از مناهي قرآن کريم است. خداوند مؤمنين را از برتر بودنشان و کمک و ياري خود آگاه مي سازد. (محمّد/35) برتري مؤمنين را چنين مستدل مي فرمايد: “…اگر شما آزار مي بينيد، آنان نيز چون شما آزار مي بينند، ولي شما از خداوند چيزي اميد داريد که آنها ندارند. و خدا دانا و حکيم است”. (نساء/104) بنابراين کفر ستيزي يکي از ارزشهايي است که از ايمان به خداوند ناشي مي شود و منشأ بسياري از دستورات و قوانين اسلامي است که از جمله ي آنها مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:

دستورات و قوانين ناشی از کفر ستيزی

1- پرهيز از دوستي با کفّار

2- جهاد در راه خدا با جان و مال

3- سستي نکردن در هنگام جنگ با کفّار

4- پرهيز از پيشنهاد صلح به کفّار

5- پرهيز از ترس از کفّار

2- اخلاص:

در قرآن کريم و ديگر منابع اسلامي بسيار بر توحيد و خلوص دين براي خداوند متعال سفارش شده است. از جمله مي فرمايد: “هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِِِ الْعَالَمِينَ”‏ (غافر/65) خداوند در قرآن کريم به رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مي فرمايد: “بگو من نهي شده ام از اينکه چيزهايي را که سواي خدا مي پرستيد بپرستم، در حاليکه از جانب پروردگارم براي من دلايلي روشن آمده است. و به من فرمان داده اند که در برابر پروردگار جهانيان تسليم باشم.” (غافر/66) قرآن کريم مؤمنين را امر مي فرمايد که عليرغم ناخوشايندي و کراهت کفّار خدا را خالصانه پرستش کنند. (غافر/14) يکي از صفات مؤمنين راستين آنست که از عبادت خالصانه ي خداوند ابايي ندارند و استکبار نمي­ورزند چنانکه درباره ي مسيح عَلَيْهِ السَّلامُ آمده و مؤمنين به پيروي از وي دعوت شده­اند. (نساء/172)

حضرت علي عَلَيْهِ السَّلامُ اخلاص ورزيدن نسبت به خداوند يکتا را هماهنگ با سرشت بشر مي داند و آن را در ضمن وسايلي برمي شمرد که متوسّلان مي توانند به واسطه ي آن به سوي خداوند متعال تقرّب جويند. (نهج البلاغه،2/44) برخي از آيات قرآن کريم نيز به فطري بودن توحيد اشاره دارد، از جمله مي توان به آيات شريفه ­ي زير اشاره کرد: “فَإِذَا رَكِبُواْ فىِ الْفُلْكِ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّيهُمْ إِلىَ الْبَرَِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُون‏” (عنکبوت/65) “وَ إِذَا غَشِيَهُمْ مَّوْجٌ كاَلظُّلَلِ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّيهُمْ إِلىَ الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مَا يَجْحَدُ بَِايَاتِنَا إِلَّا كُلُّ‏ُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (لقمان/32) لکن چنانکه از آيات شريفه بدست مي آيد غالب افراد بشر مخلص نيستند و اعمال و عباداتشان توأم با شرک يا ريا است. (همان) قرآن کريم بندگي خالصانه ي خداوند را تنها راه مستقيمي مي داند که به خداوند منتهي مي شود، و تنها بندگان مخلص خداوند به فريب هاي شيطاني اغوا نمي شوند و از مسير عدول نمي کنند. (حجر/42-39) در سوره ي يوسف علّت پاک ماندن يوسف عَلَيْهِ السَّلامُ را اخلاص وي نسبت به پروردگار مي داند. (يوسف/24) علي عَلَيْهِ السَّلامُ يکي از اوصاف بندگان محبوب خداوند را اخلاص عمل مي داند، بگونه اي که خداوند آن اخلاص را پذيرفته باشد. (نهج البلاغه،1/204) بنابراين برخي از ارزش ها در فرهنگ اسلامي و صفات مؤمنين در جامعه ي اسلامي عبارت خواهد بود از:

1- پرهيز از شرک 2- پرهيز از استکبار که پرهيز از آن به منزله ي پرهيز از ريشه هاي اصلي آن و موجبات آنها نيز هست و ارزش هاي آتي را به خود اختصاص می دهد: 3- پرهيز از عجب 4- پرهيز از حسد 5- پرهيز از کينه 6- پرهيز از خشم 7- پرهيز از ريا. اخلاص ارزش هاي ديگري را نيز مي ­آفريند که مهم ترين آن­: 8- عبادت و پرستش خالصانه ي خداوند و 9- اطاعت از اوامر الهي و تسليم است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من