أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿5﴾
کلمه |
صرف |
معنی |
نحو |
||
اُولئِكَ |
اسم اشاره برای متوسّط، مبنی بر فتح، جمع مذکّر و مؤنّث، معرفه |
آنان، آنها |
مبتدا، محلّاً مرفوع |
جمله ابتدائی محلّی از اِعراب ندارد. |
|
عَلی |
حرف جرّ، مبنی بر سکون |
بر |
جارّ |
جار و مجرور متعلّق به خبر محذوف |
|
هُدیً |
اسم، مصدر، ثلاثی مجرّد از ريشه هدی، مفرد، معرب |
هدايت |
مجرور به حرف جرّ عَلی، نشانه جرّ کسره مقدّر |
||
مِنْ |
حرف جرّ، مبنی بر سکون |
از |
جارّ |
جار و مجرور متعلّق به محذوف صفت هُدَیً |
|
رَبِّ |
اسم، مصدر، ثلاثی مجرّد، از ريشه مضاعف رب ب، مُعرَب، معرفه به اضافه |
پروردگار |
مجرور به حرف جرّ مِنْ نشانه جرّ کسره ظاهر، مضاف |
||
هِمْ |
ضمير متّصل جمع مذکّر غائب، معرفه، مبنی بر سکون |
آنان |
مضافٌ اِلَيْه، محلّاً مجرور |
||
وَ |
حرف عطف، مبنی بر فتح |
و |
– |
||
اُولئِكَ |
اسم اشاره برای متوسّط، مبنی بر فتح، جمع مذکّر و مؤنّث، معرفه |
آنان |
مبتدا، محلّاً مرفوع |
جمله معطوف به جمله ابتدائی محلّی از اِعراب ندارد. |
|
هُمْ |
ضمير منفصل جمع مذکّر غائب، معرفه، مبنی بر سکون |
آنان |
ضمير فصل محلّی از اِعراب ندارد. |
||
الْمُفْلِحُونَ |
اسم فاعل از باب اِفعال، ريشه فلح ، جمع مذکّر سالم، معرفه، معرب |
رستگاران |
خبر، مرفوع، نشانه رفع واو |
نکته مهم و جديد نحو در اين جدول ضمير فصل يا عِماد است:
« هُمْ » ضمير فصل يا عِماد
«هُمْ» در جمله «اُولئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ» ضمير فصل يا عِماد است. توضيح آن که مبتدا بايد معرفه باشد و خبر غالباً نکره است. هرگاه خبر معرفه باشد برای رفع اشتباه ميان مبتدا و خبر يک ضمير منفصل می آيد. به اين ضمير «ضمير فصل يا عماد» می گويند. «ضمير فصل يا عماد» از نظر «مفرد و مثنّی و جمع بودن» و از نظر «مذکّر و مؤنّث بودن» از مبتدا و خبر تبعيّت ميکند. مانند «هُمْ» در جمله «اُولئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ» اُولْئِکَ مبتدا، اَلْمُفْلِحُونَ خبر است. اَلْمُفْلِحُونَ معرفه است. ضمير فصل هُمْ ميان مبتدا و خبر آمده است. هُمْ مانند مبتدا و خبر در اين جمله جمع مذکّر است.