جدول صرف، معنی و نحو الفاظ و ترکيبهای آيه 7 سوره حمد
صِرٰاطَ ٱلَّذِينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ ٱلضّٰالِّينَ ﴿7﴾
کلمه | صرف | معنی | نحو | |
صِراطَ | اسم، غير مصدر، معرفه به اضافه، مفرد، معرب، | راه | بَدَل از صِراط اوّل، تابع، منصوب، نشانه نصب فتحه ظاهر در حرف آخر، مضاف | |
اَلَّذينَ | اسم، موصول خاص، جمع مذکّر، معرفه، مبنی بر فتح، | کسانی که | مضافٌ اِلَيْه، محلّاً مجرور | |
اَنْعَمْتَ | فعل ماضی، ثلاثی مزيدٌ فيه، باب اِفْعال، ريشه نعم، مفرد مذکّر مخاطب، مبنی بر سکون به دليل اتّصالش به ضمير رفعی، معلوم، متعدّی | نعمت دادی | فعل، فاعل تَ ضمير متّصل محلّاً مرفوع | جمله صله محلّی از اعراب ندارد. ــ جار و مجرور متعلّق به اَنْعَمْتَ |
عَلیٰ | حرف جرّ، مبنی بر سکون | به، بر | جارّ | |
هُمْ | اسم، ضمير متّصل جمع مذکّر غايب، معرفه، مبنی بر سکون، | آنان | محلّاً مجرور به حرف جرّ | |
غَيْرِ | اسم، دائم الاضافه، معرب، مفرد، مذکّر | به جز، غير از | بَدَل از اسم موصول (يا صفت) اَلَّذينَ، تابع، مجرور، نشانه جرّ کسره | |
اَلْمَغْضوبِ | اسم، مشتق، اسم مفعول از ريشه غضب، مفرد، معرب، معرفه | غضب شده، مورد خشم | مضافٌ اِلَيْه، مجرور، نشانه جرّ کسره ظاهر | |
عَلیٰ | حرف جرّ، مبنی بر سکون | به، بر | جارّ | جار و مجرور متعلّق به اَلْمَغْضُوب |
هُمْ | اسم، ضمير متّصل جمع مذکّر غايب، معرفه، مبنی بر سکون، | آنان | محلّاً مجرور به حرف جرّ | |
وَ | حرف عطف، مبنی بر فتح | و |
| |
لا | حرف نفی، مبنی بر سکون | نه | زائد و تأکيد | |
الضّالِّينَ | اسم، مشتق، اسم فاعل از ريشه ضلل، مضاعف، جمع مذکّر، معرفه، معرب | گمراهان | معطوف بر اَلْمَغْضُوبِ، تابع، مجرور، نشانه جرّ ياء |
نکات مهمّ نحوی اين جدول عبارتند از: «بَدَل» و «لا زائد». نکات مهمّ صرفی اين جدول عبارتند از: اسم موصول، فعل ثلاثی مزيدٌ فيه باب اِفْعال، ضمير متّصل جرّی يا نصبی «هُمْ» جمع مذکّر غايب، اسم مفعول از ثلاثی مجرّد.
توابع «بَدَل»
«بَدَل» يکی از نقشهای تَبَعی است. يعنی اِعراب آن هميشگی نيست. اِعرابِ «بَدَل» بستگی به اِعراب اسم يا جمله ای دارد که از آن تبعيّت می کند. در تعريف بدل می گويند: «بَدَل» اسم يا جمله اي است كه اسم يا جمله پيش از خود را توضيح مي دهد. «بَدَل» بر خلاف توابع ديگر مقصود از حكم موجود در جمله است. اسم يا جمله اي كه «بَدَل» از آن تبعيّت مي كند «مُبْدَلٌ مِنْه» نام دارد. «بَدَل» تنها در اِعراب از «مُبْدَلٌ مِنْه» تبعيّت مي كند.
«بَدَل» بر چهار قسم است:
1- «بَدَل كلّ از كلّ» كه به آن «بَدَل مطابق» نيز گفته مي شود. در اين قسم «بَدَل» هيچ تفاوتي با «مُبْدَلٌ مِنْه» ندارد و به جاي تمام «مُبْدَلٌ مِنْه» مي آيد. در اين قسم ممكن است «بَدَل» براي تفصيل و توضيح «مُبْدَلٌ مِنْه» كه مجمل و مختصر است بيايد در آن صورت به آن «بَدَل تفصيل» نيز مي گويند. مانند: «صِراطَ» در آيه 7 سوره حمد که بَدَل از «الصِّراطَ» در آيه 6 سوره حمد است.
2- «بَدَل جُزء از كلّ» كه در آن «بَدَل» جُزء يا بعض يا قسمتي از «مُبْدَلٌ مِنْه» است. در اين قسم از «بَدَل» بايد ضميري در «بَدَل» باشد كه به «مُبْدَلٌ مِنْه» برگردد.
3- «بَدَل اشتمال» كه در آن «بَدَل» يكي از متعلّقات «مُبْدَلٌ مِنْه» است و «مُبْدَلٌ مِنْه» نسبت به آن شمول دارد ولي «بَدَل» جُزء يا قسمتي از «مُبْدَلٌ مِنْه» نيست و زوال آن از «مُبْدَلٌ مِنْه» ممكن است. در اين قسم از «بَدَل» نيز بايد ضميري در «بَدَل» باشد كه به «مُبْدَلٌ مِنْه» برگردد.
4- «بَدَل مباين» كه دو قسم است: يكي «بَدَل غلط» و آن بَدَلي است كه مغاير با «مُبْدَلٌ مِنْه» است و هيچ ارتباطي با آن ندارد و از روي اشتباه يا فراموشي به جاي آن آمده است. قسم ديگر «بَدَل بِداء يا بَدَل پشيماني» است و آن بَدَلي است كه براي مبالغه مي آيد.