«آبَاء» = جمع مكسّر اَب، پدران
«آجَال» = جمع مكسّر اَجَل، پايانها، نهايت عمر
«آيَات» = جمع آيَة، نشانه ها، علامتها
«اَبْنَاء» = جمع مكسّر اِبْن، پسران، فرزندان
«اِتَّخَذُوا» = ماضي، جمع.م.غ، افتعال،گرفتند.
«اِجْتَالَتْ» = ماضي،افتعال از جول ،بازگردانيد.
«اَحْدَاث» = جمع مكسّر حَدَث،امور نو و ناشناخته
«اَخَذَ» = ماضي، مجرّد، گرفت.
«اِصْطَفَي» = ماضی، افتعال، برگزيد.
«اِقْتَطَعَتْ» = ماضي،افتعال از قطع،بريد، بازداشت.
«اَكْثَر» = افعل تفضيل، بيشتر
«اَمَانَة» = مصدر، مجرّد، امانت، وديعه
«اَنْبِيَاء» = جمع مكسّر نَبِيّ، پيامبر
«اَنْدَاد» = جمع مكسّر نِدّ، همانندها، نظيرها
«اَوْ» = حرف عطف، يا
«اَوْصَاب» = جمع مكسّر وَصَب، بيماريها، رنجها
«بَدَّلَ» = ماضي، تفعيل، جانشين يا بَدَل قرار داد.
«بَعَثَ» = ماضي، مجرّد، برانگيخت، مبعوث كرد.
«بَعْد» = ظرف مكان يا زمان، سپس، پس، در صورت مضاف بودن معرب است و در صورت مضاف نبودن مبني بر ضمّ است.
«تَبْلِيغ» = مصدر، تفعيل، رسانيدن
«تَتَابَعُ» = مضارع، تفاعل، از تَبَعَ، پياپي مي آيد.
«تُحْيِي» = مضارع، اِفْعال، زنده مي گرداند.
«تُفْنِي» = مضارع،اِفعال، نابود مي كند.[ناقص يايي]
«تُهْرِمُ» = مضارع، اِفْعال، سست و ضعيف مي گرداند.
«جَهِلَ الحَقَّ» = حق را پايمال كرد.
«جَهِلُوا» = ماضي، جمع مذكّر غائب، نشناختند.
«حُجَّة» = دليل، برهان
«خَلَفَتْ» = ماضي، مجرّد، مؤنّث، جانشين شد.
«دَفَائِن» = جمع مكسّر دَفِينَة، چيزهاي دفن شده.
«دُهُور» = جمع مكسّر دَهْر، روزگار
«ذَلِكَ» = اسم اشاره مفرد مذكّر براي دور، آن
«رِسَالَة» = اسم از اَرْسَلَ، پيامبري
«رُسُل» = جمع مكسّر رَسُول، فرستاده ها، پيامبران
«سَابِق» = اسم فاعل، مجرّد، پيشي گيرنده
«سَقْف» = مصدر، مجرّد، سقف، آسمان
«سَلَفَتْ» = ماضي، مجرّد، مؤنّث، گذشت.
«سُمِّيَ» = ماضي، مجهول، تفعيل، ناميده شد.
«شَيَاطِين» = جمع مكسّر شَيْطَان، ابليس
«عِبَادَة» = مصدر، مجرّد، عبادت، بندگي
«عَدَد» = تعداد، مقدار، اندازه
«عَرَّفَ» = ماضي، تفعيل، معرّفي كرد.
«غَابِر» = اسم فاعل، مجرّد، گذشته، باقي
«فِطْرَة» = آفرينش، سرشت، طبع
«قَائِمَة» = مؤنّث قَائِم اسم فاعل، استوار، برقرار
«قَبْل» = ظرف زمان، پيش، در صورت مضاف بودن معرب است و در صورت مضاف نبودن مبني بر ضمّ است.
«قُرُون» = جمع مكسّر قَرْن، صد سال
«قِلَّة» = مصدر، كمي، ضدّ كَثْرَة
«كِتَاب» = مصدر، مجرّد، نوشته، نامه
«كَثْرَة» = مصدر، فراواني، بسياري، ضدّ قِلَّة
«لاتُقَصِّرُ» = فعل نفي، تفعيل، سست نمي كند.
«لَازِمَة» = مؤنّث لَازِم اسم فاعل، پيوسته، واجب
«لَمْ يُخْلِ» = مضارع مجزوم، خالي نكرد.
«لَمْ» = حرف جزم. براي تبديل مضارع به جحد.
«لَمَّا» = قبل از ماضي ظرف زمان، آنگاه كه
«مَحَجَّة» = راه راست، مَحَجَّة الطَّريق= نشانه هاي راه.
«مُرْسَل» = اسم مفعول، اِفعال، فرستاده شده.
«مَضَتْ» = ماضي، مجرّد، مؤنّث، گذشت.
«مَعَايِش» = جمع مكسّر مَعِيشَة، روزي
«مُقَدَّرَة» = اسم مفعول، تفعيل، اندازه شده.
«مُكَذِّبِينَ» = اسم فاعل، تفعيل، تكذيب كنندگان
«مَنْ» = اسم موصول، كسي كه
«مُنْزَل» = اسم مفعول، اِفعال، فروفرستاده شده.
«مَنْسِيّ» = اسم مفعول، مجرّد، فراموش شده، منسوي بوده است، واو به ياء بدل شده و ياء در ياء ادغام شده است.
«مَوْضُوع» = اسم مفعول،مجرّد، قرارداده شده.
«مِهَاد» = بستر، فرش، زمين پست و هموار
«مِيثَاق» = عهد، پيمان
«نَبِيّ» = پيامبر
«نَسَلَتْ» = ماضي، مجرّد، شتابان رفت، گذشت
«نِعْمَة» = مصدر، روزي، نعمت، مال
«وَاتَرَ» = ماضي، مفاعله، پياپي فرستاد.
«وَلَد» = فرزند، بچّه
«يُثِيرُونَ» = مضارع، افعال، برمي انگيزند.
«يَحْتَجُّونَ» = مضارع،افتعال، دليل مي آورند.
«يُخْلِي» = مضارع، اِفعال، خالي مي شود، خالي مي كند.
«يُذَكِّرُون» = مضارع، تفعيل، يادآوري مي كنند.
«يُرُونَ» = مضارع، افعال، نشان مي دهند.
«يَسْتَأْدُونَ» = مضارع، استفعا، بازپس مي خواهند.