دانشها در فرهنگ اسلامی مانند ديگر عناصر آن از دو منبع عظيم سرشت انسان و دين شريف اسلام ناشی می شود. قرآن کريم که معجزه ی نبی اکرم صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ است يکی از مهمترين منابع دانشها در فرهنگ اسلامی است.
در آيات متعدّدی بر اين موضوع تأکيد می شود که حقايق ارائه شده در قرآن کريم بر علم الهی اتّکا دارد که محيط بر هر چيز است.(طلاق/12) درباره ی علم خداوند چنين احتجاج می فرمايد که: ” اَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبِيرُ “(ملک/14) اين استدلال خدشه ناپذيری است که چون خداوند خود، خالق انسان و تمام جهان هستی است علمی وسيع و خالی از ظنّ و گمان بر آفريده ی خود دارد. تمام حقايق مندرج در قرآن کريم از همين علم بی انتهای الهی ناشی شده است و به حکم قرآن کريم تماماً حق است.(بقره/147) خداوند متعال در قرآن کريم عقل انسان را به قضاوت فرا می خواند و به علم وسيع و نامحدودی که پشتوانه ی دانشها و قوانين فرهنگ اسلامی است احتجاج کرده مشرکين را سرزنش می فرمايد که به جای تبعيّت از فرامين الهی از کسان يا چيزهايی پيروی می کنند که به حقيقت راهی ندارند جز آنکه هدايت شوند. “قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَی الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ اَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَی الْحَقِّ اَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ اَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ اَنْ يُهْدی فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ “(يونس/35)
دانشهايی که قرآن کريم انسان را برای دستيابی به آن ناتوان می داند در چند گروه دسته بندی می شود که به اجمال در ذيل می آيد:
الف – حکمتها و اسرار نظام هستی:
“حکمت عبارتست از رأی و عقيده ای که در صدقش محکم باشد، و کذبی با آن مخلوط نباشد و نفعش هم محکم باشد، يعنی ضرری به دنبال نداشته باشد.”(تفسير الميزان، 38/190) در قرآن کريم آمده است که: “يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ اُولُوا الْأَلْبابِ” (بقره/269) حکمتی که خداوند به بندگان خاصّ خود عطا می فرمايد تصوّری از عالم وجود و چيستی انسان که جزئی از عالم است، به وجود می آورد که عين حقيقت است. جهان بينی و انسان بينی که شخص از حکمت اعطايی خداوند به دست می آورد اصول عقايد او را اصلاح می کند.
خداوند در قرآن کريم به رسول اکرم صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ می فرمايد: ” وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ اَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ اَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً “(نساء/113) و در آيات متعدّدی ايشان را مأمور می سازد تا کتاب و حکمت اعطا شده را به مردم بياموزد. از جمله در آيه 2 سوره جمعه می فرمايد: ” هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْاُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ” (جمعه/2)
حکمت اعطايی به رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ در قالب مثالها و حجّتهای روشن در قرآن کريم آمده و مجموعه ی حقايقی را به بشر ارزانی می دارد، بی پايه و اساس بودن بسياری از عقايد خرافی و ناشی از ظنّ و گمانِ انسانها را آشکار می سازد و پشتوانه ی محکم و حقّی برای عقايد و باورهای اسلامی ارائه می دهد. از جمله عقايد خرافی که قرآن حکيم (يس/2) مورد اعتراض قرار می دهد اينکه “مشرکين ملائکه را دختر خدا می پنداشتند.” (نحل/57) و يا “قسمتی از اموال خود را روزی بتها قرار می دادند.“(نحل/56) خداوند متعال اين افسانه سازيها را مورد نکوهش قرار داده، عمل ايشان را مبتنی بر ندانستن و نداشتن علم می داند، چنانچه می فرمايد: “ فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْاَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ” (نحل/74) حقايق مطرح شده در قرآن کريم سرتاسر عالم غيب و شهود را فرا می گيرد و انسان مسلمان را در قالبی از علم قرار می دهد که بينش ويژه ای نسبت به وجود خداوند يکتا، جاودانگی عالم آخرت، زوال پذيری دنيا، جايگاه انسان در عالم هستی و مسئول و مختار بودن او و بسياری از حقايق ديگر به دست می آورد. اين جهان بينی و انسان بينی ويژه، رسوخ عقايد و باورهای اسلامی را در عُمق وجود انسان مسلمان آسان می کند و او را برای اجرای قوانين و فرامين الهی مشتاق می سازد.
مؤلّفه های متّخذ از دانشها در فرهنگ اسلامی ناشی از حکمتهای قرآن کريم
– خرافه زدايی:
اوّلين مؤلّفه ی فرهنگی در يک جامعه اسلامی “کاهش و زدايش خرافات” است. خرافه عبارت است از عقيده ای که از حقايق سرچشمه نگرفته باشد. ريشه ی خرافات غالباً جهل و بی اطّلاعی از حقايق عالم هستی است. در جامعه ای که يکی از برنامه های اصلی رهبران آن تعليم حقايق هستی است بايستی پيوسته از سطح خرافه سازی در جامعه کاسته شده، خرافات در آن منسوخ شود.
– علم آموزی:
يکی از مهمترين حقايق در قرآن کريم حقيقت وجود انسان است که به طور مبسوط و به بهترين وجه تبيين شده است. يکی از بارزترين تفاوتهای انسان با موجوات ديگر توانايی علم آموزی است. قرآن کريم اين توانايی انسان را مرهون ابزاری می داند که در او قرار داده شده، و به لحاظ آن از موجودات ديگر متفاوت گشته است. با توجّه به تعاليم قرآن کريم، می توان مهمترين ابزار علم آموزی را در موارد ذيل خلاصه کرد:
1- سمع و بصر و افئدة:
ابزار اصلی علم آموزی در انسان از ديدگاه قرآن کريم سمع و بصر و افئدة است که ابزاری گوناگون برای تعقّل ديده ها و شنيده ها و ادراکات باطنی است. قرآن کريم اين ابزار را مهمترين و عمده ترين وسيله ی ارتقای آگاهی انسان می داند. در سوره ی نحل می فرمايد: “وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ”(نحل/78)
يکی از مهمترين عللی که موجب شده است انسان از مرحله ی حيوان بودن و آگاهی ظاهری از محيط اطراف خود به وسيله ی حواس، ارتقاء يابد وجود همين سمع و بصر و افئدة و به عبارت ديگر قدرت تعقّل است. قرآن کريم در موارد متعدّدی، انسان را نسبت به قلّت بهره وری از اين ابزار سرزنش کرده،(مؤمنون/78، سجده/9، احقاف/26، مُلک/23) آنهايی را که اين ابزار را از خود سلب می کنند در رديف حيوانات می داند، چنانکه در سوره ی بقره درباره ی اين افراد می فرمايد: “ وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ” (بقره/171) و در مواردی مؤمنين را به تعقّل سفارش اکيد فرموده است چنانکه در آيات 20 تا 22 سوره ی انفال می فرمايد: “يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ اَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ (21) إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ (22)” مهمترين دليل قرآن کريم بر تأکيد شديد برای بهره وری از قدرت تعقّل، و درک داده های حواسّ ظاهری و باطنی، اين است که انسان به وسيله ی تعقّل مسير هدايت خود را می يابد و مجبور به پيروی از مسير فطری کمال نيست، از اينرو سلب ابزار تعقّل در انسان موجب گمراهی نيز می شود(يونس/99و100) در حاليکه حيوانات به صورت غريزی در مسير زندگی خود حرکت می کنند و هرگز از مسير تکاملی خود خارج نمی شوند. به همين دليل است که در برخی از آيات انسانهای کافر و مشرک را به دليل عدم استفاده از ابزار تعقّل خود گمراهتر از حيوانات معرفی می کند. در سوره اعراف می فرمايد: “وَ لَقَدْ ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها اُولئِكَ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ”(اعراف/179) و در سوره فرقان می فرمايد: “اَمْ تَحْسَبُ اَنَّ اَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ اَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ سَبِيلاً“(فرقان/44)
2- حفظ و ذکر:
قوای حافظه و ذاکره نيز از جمله ابزار مهم علم آموزی در انسان است. حفظِ تجارب علمی و عملی و به ياد آوردن آن در مواقع لزوم، از ويژگيهای انسان است. واژه ی “ذکر” و مشتقّات آن در قرآن کريم در موارد متعّدی استعمال شده است. اين واژه گاهی در مقابل “غفلت” آمده است مانند آيه ی 28 سوره ی کهف که می فرمايد: “…وَ لا تُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا…“(کهف/28) “غفلت” يکی ازمهمترين آفات علم است و چنانکه در تعريف آن گفته شده، عبارتست از: “بی خبری از علم، به علم، يعنی اينکه شخص نداند که می داند، و ذکر در مقابل غفلت عبارتست از اينکه شخص بداند که می داند.“(تفسير الميزان، 2/233) گاهی هم “ذکر” در مقابل “نسيان” استعمال شده است، مانند آيه ی 24 سوره ی کهف که می فرمايد: “…وَ اذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ…“(کهف/24) “نسيان” نيز مانند غفلت از آفات علم است و چنانکه در تعريف آن آمده، عبارتست از اينکه “صورت علم به کلّی از خزانه ی ذهن زايل شود، و ذکر بر خلاف نسيان، عبارتست از اينکه آن صورت همچنان در ذهن باقی باشد.”(تفسير الميزان،کهف/24) يکی از نامهای قرآن کريم، ذکر است.(حجر/9) اين نامگذاری به احتمال قوی به سبب آنست که قرآن کريم موجب خروج انسان از غفلت و فراموشی است و آيات شريف آن يادآور دانسته های فطری و بديهی انسان است.(زمر/8و38) علم انسان غالباً در معرض دو آفت “نسيان” و “غفلت” قرار دارد و يکی از مهمترين دلايل فرستاده شدن انبيا و نزول فرامين الهی برای اينست که انسان را متذکّر شده او را از غفلت و فراموشی خارج سازد. در برخی از آيات قرآن کريم پيامبر صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ را “مذکِّر ” ناميده است،(غاشيه/21) و به ايشان امر فرموده که انسانها را پند دهد اگرچه عدّه ی زيادی از آن رويگردانند.(اعلی/9-11)
يکی از مهمترين نمودهای اديان الهی در فرهنگ بشری همين بيدار باشی است که به انسان می دهد و او را از غفلت و فراموشی خارج می سازد تا مسير سازندگی خود، جامعه و طبيعت پيرامونش را طی کند. البتّه وظيفه ی اديان الهی و کتب آسمانی مخصوصاً قرآن کريم تنها در بيدار کردن استعدادهای خفته ی انسانها نيست بلکه علاوه بر آن حقايقی را که غالباً از ديد و نظر انسان پنهان مانده، تعليم می فرموده است، و با دستورات سازنده ی خود انسانها را در مسير اصلی تکامل وارد می کرده است.(جمعه/2) از اينرو قرآن کريم دائماً انسان را علاوه بر آنکه به مطالعه ی آفاق و انفس فرا می خواند، او را به روآوری به آيات قرآن کريم و تدبّر و تأمّل و تفکّر در آن امر می فرمايد.(ذاريات/20و21، جاثيه/3-5، ص/29) با توجّه به آيات قرآن کريم منابع علم آموزی مورد نظر اسلام شريف عبارتست از: طبيعت، انسان، تاريخ، جوامع بشری و قرآن کريم
3- تفکّر:
يکی ديگر از ابزارهای علم آموزی در انسان تفکّر است. خداوند متعال در آيات متعدّدی از قرآن کريم، که شمارش آن آسان نيست، انسان را به “تفکّر” امر فرموده است. صاحبان خرد در قرآن کريم به “ذکر و ياد خداوند”، “تفکّر در صنع خداوند” و “عبرت گرفتن از آن” ستايش می شوند. چنانکه در آيات 190 و 191 سوره ی آل عمران می فرمايد: “إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِاُولِي الْاَلْبابِ (190) الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (191)” در برخی از روايات آمده است که “يک ساعت تفکّر بهتر از يک سال عبادت است.“(محجة البيضاء، 8/193) علّت آنکه در قرآن کريم بسيار به تفکّر سفارش شده است و مؤمنين به تفکّر و تدبّر تشويق و تحريض می شوند اينست که تفکّر موجب می شود بسياری از ابهامها و تيرگيهای راه هدايت از بين رفته، مؤمن در روشنايی و نور وارد گردد. تفکّر آغاز بصير شدن است و علوم و معارف مختلف به واسطه ی آن به دست می آيد. در منابع اسلامی از تفکّر درباره ی خداوند نهی شده است و انسان سفارش شده است تا تنها در صنع و آفريده های الهی تفکّر و انديشه کند.(همان) از جمله آيات بيشماری که آفريده های خداوند را آيه و نشانه ی وجود خداوند محسوب می دارد آيه 190 سوره ی آل عمران است.
4- حقيقت جويی:
يکی ديگر از ابزارهای علم آموزی در انسان “حقيقت جويی” است. انسان فطرتاً کنجکاو است و برای کشف حقايق خود را به زحمت می اندازد. منابع اسلامی سرشار است از رواياتی که انسان را به کسب علم و بر طرف کردن جهل توصيه می فرمايد. از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نقل شده است که فرمود: “طلب علم بر هر فرد مسلمانی واجب است”.(محجة البيضاء، 1/18) اصل تلاش برای کسب علم حتّی اگر به نتيجه نرسد مورد ستايش اسلام است و چنانکه در برخی از روايات نقل شده است، بدان پاداش تعلّق می گيرد.(همان) در منزلت طالب علم روايات زيادی نقل شده است، از جمله اينکه “دانشجويان بندگان رهيده از آتشند”(همان) در قرآن کريم و جوامع روايی شواهدی وجود دارد که بر اساس آن مسلمين توصيه می شوند تا در صورت لزوم برای کسب حقيقت و دانش اندوزی رنج و مشقّت سفر را متحمّل شوند.(توبه/122- محجة البيضاء،1/21و22) درباره ی “پاداش طالب علم” نيز روايات متعدّدی نقل شده است.(همان، 20و21)
دين مبين اسلام برای علم اهمّيّت بسزايی قائل است. رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فرمود: “اگر روزی بر من بگذرد و در آن روز علم من افزايش نيابد به طوری که مرا به خداوند نزديک گرداند، طلوع خورشيد آن روز بر من مبارک نباشد.”(همان،1/15) علی عَلَيهِ السّلام درباره ی طلب دانش می فرمايد: “در فراگرفتن دانش بکوشيد پيش از آنکه درخت آن بخشکد و پيش از آنکه به خود مشغول گرديد از معدن علوم، دانش استخراج کنيد.”(نهج البلاغه، خطبه105) و درباره ی صفات متّقين می فرمايد: “آنان را در کسب دانش حريص می يابی”(همان، خطبه 193) و “گوشهای خود را وقف شنيدن علم و دانش سودمند کرده اند.”(همان) علما به شدّت از کتمان علم نهی شده اند(بقره/140، محجة البيضاء، 1/10) و نقل شده است که خداوند از علما و انبيا بر نشر علم و عدم کتمان آن پيمان گرفته است.(محجة البيضاء، 1/10) درباره ی شرافت عالم نيز آيات و روايات متعدّدی وجود دارد.(همان، 1/13و14و 15 ) از جمله اينکه: “عالم از عابد افضل است، زيرا عالم خدعه ها و بدعتهای منحرفين را شناسايی کرده آن را از بين می برد، در حاليکه عابد به عبادت خود مشغول است.”(همان، 1/16و17و18و21و23) اهمّيّت عالم در جامعه ی انسانی به قدری است که در برخی از روايات به ستارگان درخشنده ی آسمان در شب ظلمانی تشبيه شده است که راه می نمايد و هدايت می کند.(همان، 1/21) چنين تقديری از عالِم در منابع اسلامی به سبب آنست که فساد و صلاح جامعه ی انسانی بستگی شديد به فساد و صلاح علما و فقهای آن جامعه دارد.(همان، 1/15)
اگرچه يکی از هدفهای علم آموزی درک علّت غايی پديده هاست و انسان به سبب آن می تواند پديده های طبيعی و انسانی را به درستی به تسخير و استخدام درآورد. لکن در فرهنگ اسلامی انسان سفارش شده است تا علاوه بر آن، اهدافِ مهمتر ديگری را نيز در نظر داشته باشد، از جمله اينکه به حقايقی، چون نظم عالم هستی؛ لزوم پديد آورنده؛ نعمت بودن آنچه برای استفاده ی انسان مهيّا شده است؛ وجود منعم بخشنده و کريم و از همه مهمتر فناپذير بودن عالم دنيا و تمام نعمتهايش و عبث و باطل نبودن آفرينش، پی برده آن را عبرت قرار دهد. بنا بر تعاليم قرآن کريم و روايات رسيده از معصومين عَلَيْهِمُ السَّلامُ انسان با علم آموزی به صفاتی چون خشوع(فاطر/28) و فروتنی و ترس از مقام پروردگار(اسراء/109) دست می يابد و همراه خداوند و ملائکه از شاهدان و گواهان می شود.(آل عمران/18) يکی از مهمترين نتايج علم آموزی رهايی از غرور و تکبّر است.(محجة البيضاء، 8/196) انسان اگرچه فطرتاً به وجود خالق جهان آفرينش و خالق خود آگاهی دارد،(بقره/22 و نحل/53) لکن نعمتهای الهی و قدرت استفاده از آنها انسان را غافل و مغرور می کند به گونه ای که خالق آن را از ياد می برد. (زمر/8 و نحل/54) در فرهنگ اسلامی علم زمينه ای است برای متذکّر شدن و خروج از غفلت و فراموشی، که نتيجه ی طبیعی آن “شکر” است. از اينرو همانگونه که در ابتدای بحث “شکر” می آيد خداوند شکر را قرين ذکر و ياد خود قرار داده می فرمايد: “مرا به ياد بياوريد تا شما را ياد کنم و شکر مرا به جای آوريد و ناسپاس نکنيد.”(بقره/152)