مطالبی که در سطح 1 پيش مقدّماتی قرآن کريم خوانديم را می توانيم به طور خلاصه در يک جدول بياوريم. در اين جدول تمام نکات صرف و نحو و معنی الفاظ دو آيه اوّل سوره حمد خواهد آمد.
در ستون اوّل اين جدول کلمه نوشته می شود. در ستون دوّم نکات مربوط به صرف کلمه می آيد. اين نکات بدون در نظر گرفتن رابطه کلمه با کلمات ديگر است و به نقش داشتن يا عامل نقش بودن کلمه در جمله کاری ندارد.
اوّلين نکته ای که در ستون صرف بررسی می شود نوع کلمه است. در اين ستون ابتدا معلوم می شود که کلمه مورد نظر اسم است يا فعل است يا حرف. سپس معلوم می شود که اگر اسم است چه اسمی است. يعنی آن اسم، نسبت به تمام تقسيماتی که در سطح1 برای اسم شناختيم، مورد بررسی قرار می گيرد. اگر فعل است چه فعلی است و اگر حرف است چه حرفی است.
علم صرف درباره حرفها گفتگو نمی کند زيرا در حرفها تغييری ايجاد نمی شود و به کلمات ديگری تبديل نمی گردند.
در اين جدول درباره الفاظی که حرف هستند نيز نکاتی آمده است. اين مطالب را می توان در ستون صرف يا در ستون نحو آورد.
در جدول زير نکاتی از حرفها که تغيير ناپذير است در ستون صرف آمده است. ولی نکاتی در ستون نحو آمده است که مربوط به چگونگی عمل کردن حروف در ديگر الفاظ آيه است.
در ستون سوّم معنی فارسی هر کلمه می آيد. چون معنی هر کلمه به صرف آن کلمه بستگی دارد، ستون معنی بعد از ستون صرف و قبل از ستون نحو قرار گرفته است.
ستون آخر ستون نحو است. در ستون نحو سه مورد بررسی می شود:
1- نقش کلمه در جمله 2- اِعراب آن نقش 3- علامت اِعراب
برخی از کلمات عامل نقش هستند. عامل يا غير عامل بودن اين کلمات نيز در ستون نحو می آيد. برای مثال:
فعلها عامل نقشهايی چون فاعل بودن و مفعول بودن هستند.
حرفهای جرّ عامل مجرور بودن اسم بعد از خود هستند.
اسم مضاف عامل مجرور بودن مضافٌ اِليه است.
…
جدول صرف، معنی و نحو الفاظ و ترکيبهای
دو آيه اوّل سوره حمد
کلمه | صرف | معنی | نحو | ||
بِ | حرف جر، مبني بر کسر | با ، به | عامل جرّ، جار | جار و مجرور متعلّق به فعل محذوف تقدير آن [اَبْدَءُ = شروع می کنم] | |
اِسمِ | اسم، مفرد، مُعْرَب، مذکر، معرفه به اضافه | نام، اسم | مجرور به حرف جر، علامت جرّ کسره ظاهر در حرف آخر کلمه، مضاف | ||
الله | اسم، لفظ جلاله | خداوند | مضافٌ اليه، مجرور، علامت جرّ کسره ظاهر در حرف آخر کلمه | ||
الرَّحْمَنِ | اسم، غيرمصدر، مشتق، صيغه مبالغه، ازريشه رحم، بر وزن فَعْلان، مُعرَب، مفرد، معرفه | بسيارمهربان، بسيار بخشنده | صفت الله، تابع ، مجرور، علامت جرّ کسره ظاهردرحرف آخر کلمه | ||
الرَّحِيمِ | اسم، غيرمصدر، مشتق، صيغه مبالغه، از ريشه رحم، بر ون فَعيل، مُعرَب، مفرد، معرفه | بسيارمهربان، بسيار بخشنده | صفت الله، تابع، مجرور، علامت جرّ کسره ظاهردرحرف آخر کلمه | ||
ال | حرف تعريف برای استغراق يا بيان جنس، مبني بر سکون | همه |
– | ||
حَمْدُ | اسم، مصدر، ثلاثی مجرّد، مفرد، معرفه، مُعْرَب | ستايش | مبتدا، مرفوع، علامت رفع ضمّه ظاهر در حرف آخرکلمه | ||
لِ | حرف جر، مبني بر کسر | براي | عامل جرّ، جارّ |
جار و مجرور متعلّق به خبرِ محذوف، تقدير آن [ثابِتٌ] | |
اللهِ | اسم، لفظ جلاله | خداوند | مجرور به حرف جرِّ لام، علامت جرّ کسره ظاهر در حرف آخر کلمه | ||
رَبِّ | اسم، مصدر، ثلاثی مجرّد، از ريشه مضاعف رب ب، مُعرَب، معرفه به اضافه | پروردگار | صفت الله، مجرور، تابع، علامت جرّ کسره ظاهر، درحرف آخر کلمه، مضاف | ||
العَالمَينَ | اسم، غيرمصدر، جمع مذکّر سالم، مُعرَب، معرفه | جهانيان | مضافٌ اليه، مجرور، علامت جرّ ياء | ||
تنها نکته اين جدول که پيش از اين نياموخته ايم، استغراق بودن ال در «اَلْحَمْدُ» است.
«ال استغراق»
هرگاه گوينده تمام افراد يک اسم يعنی جنس اسم را مورد نظر قرار داده باشد «ال» استغراق يا بيان جنس را بر سرِ اسم قرار می دهد. تشخيص «ال استغراق» به اين صورت است که می توان به جای آن کلمه کلّ = همه را قرار داد. مانند «اَلْحَمْدُ = همه ستايشها». «ال» تعريف گاهی بر سر اسمی می آيد که پيش از آن نکره بوده است، در آن صورت «ال استغراق» نيست و به آن «ال عهد» گفته می شود.