صرف:
در كلمه (اِسْم) إبدال صورت گرفته است، اصل آن «سَمَوٌ از ريشه سَمَا يَسْمُو سُمُوَّا و سَمَاءً = بالا رفت» است، حرف علّه واو كه لام الفعل كلمه است حذف شده و به جاي آن همزه وصل آمده است. و «واو بودن» لام الفعل اصل اين كلمه به دليل جمع آن به أسماء و أسامي است، همچنين مصغّر آن كه سُمَيّ است. و اصل در اين كلمات أسماو و أسامِو و سُمَوْي است، و در آنها إعلال به قلب صورت گرفته است، يعني واو به همزه يا ياء تبديل شده است. (الجدول في إعراب القرآن، ج1، ص21) برخي معتقدند كه اين كلمه « از ريشه وَسَمَ يَسِمُ وَسْماً و سِمَةً = نشان كرد، داغ كرد، علامت و نشاني گذاشت تا با آن شناخته شود» است.(اعراب القرآن الكريم، محييالدّين الدّرويش، ص:23) در كتاب التّحقيق في كلمات القرآن الكريم آمده است كه «اسم» از واژه «شما» آرامي گرفته و عربي شده است. همچنين كلمات ديگري چون «سماء» كه از «شميا» و «اسماء» كه از «شميت» آرامي گرفته شده و عربي شده اند. اصل معناي اين مادّه شيء مرتفع است كه بالاي چيز ديگر است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، حسن مصطفوي،1360) همزه وصل «اِسْم» در «بِسْمِ اللَّهِ…» ابتداي سوره هاي قرآن كريم به دليل استعمال زياد حذف شده است. در صورتي كه فعل «اَبْدَءُ» يا مشابه آن در جمله آورده شود همزه وصل حذف شده ظاهر مي شود. مانند: «اِقْرَأ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ = بخوان به نام پروردگارت كه آفريد»
اصل كلمه (اَللَّه) «الالاه» بوده است. (الجدول في إعراب القرآن، ج1، ص21) همزه اِلاه پس از آمدن ال تعريف بر سر آن حذف و «اَللاه» شده است و لام ال به دليل داخل شدن بر لام اله كه از حروف شمسي است ناخوانا شده لام اله مشدّد شده «اَللّاه» ميشود. الف بعد از لام نيز به دليل استعمال زياد حذف شده است. همزه كلمه «اَللَّه» همزه وصل است. در صورت آمدن لفظ جلاله «اَللَّه» پس از لام جرّ همزه و لام ناخوانا حذف و «لِلّهِ» نوشته مي شود. همزه «اَللَّه» در هنگام ندا به صورت قطع خوانده شده و «يا اَللَّه» گفته ميشود. كلمه «اَللَّه» اسم عَلَم براي معبود يگانه و بي شريك است. در صفحه 23 كتاب اعراب القرآن الكريم آمده است كه كلمه «اَللَّه» ممكن است مشتق باشد و اصل آن «اِلاه بر وزن فِعال = معبود، از ريشه اَلِهَ يَألَهُ = پرستيد» يا «لاه از ريشه لاهَ يَليِهُ = پنهان و مخفي شد» است. همچنين ممكن است غير مشتق باشد. وي از قول شريف رضي شاعر، جامع نهج البلاغه، مي آورد كه: مردمان عاقل درباره ذات باريتعالي و صفات او، به دليل پوشيدگيش با نورهاي بزرگي و جلال، سرگشته وپريشانند. همچنين درباره لفظ جلاله «اَللَّه» حيرانند، گويي شعاعهايي از آن نورها به آن تابيده و چشم بينندگان انديشمند خسته و حيران شده است، از اينرو اختلاف نظر دارند كه: آيا لفظ جلاله «اَللَّه» سرياني است يا عربي؟ اسم است يا صفت؟ مشتقّ است و اگر مشتقّ است از چه اشتقاق يافته؟ و اصل آن چيست؟ يا غير مشتقّ است؟ عَلَم است يا غير عَلَم؟
كلمه (اَلرَّحْمَن) اسم مشتق و صيغه مبالغه است بر وزن «فَعْلان» از فعل «رَحِمَ يَرْحَمُ = مهرباني كرد، بخشيد، آمرزيد». (الجدول في إعراب القرآن، ج1، ص: 22) از نامهاي خداوند متعال است كه غالباً صفت لفظ جلاله «اَللَّه» است. مانند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ». گاهي هم صفت نيست. مانند: آيه «الرَّحْمنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي» (آيه 5 سوره طه) كه «الرَّحْمنُ» در آن مرفوع است بنا بر خبر بودن براي مبتداي محذوف كه تقدير آن [هُوَ] است.
كلمه (اَلرَّحِيم) اسم مشتق و صيغه مبالغه بر وزن «فَعِيل» از فعل «رَحِمَ يَرْحَمُ = مهرباني كرد، بخشيد، آمرزيد» است. يا صفت مشبهه است شبيه به اسم فاعل از همان وزن و همان فعل. (الجدول في إعراب القرآن، ج1، ص: 22) از نامهاي خداوند متعال است.
إعراب:
(بِسْمِ) جار و مجرور متعلق به خبر محذوف براي مبتداي محذوف تقدير آن: «اِبْتِدائي يَكُونُ بِسْمِ…= شروع من به نام خداوند مي باشد» يا « اِبْتِدائي كائِنٌ بِسْمِ…= شروع من به نام خداوند بوده است». ميتوان جمله را فعليّه دانست در اين صورت جار و مجرور متعلّق به فعل محذوف خواهد بود كه تقدير آن «اَبْدَءُ بِسْمِ … = به نام خداوند شروع مي كنم» است. توضيح آنكه جار و مجرور يك شبه جمله است. شبه جمله جمله اي است كه متعلَّق آن حذف شده است. اگر جار و مجرور را متعلّق به فعل محذوف بدانيم، جمله فعليّه خواهد بود و اگر آن را متعلّق به شبه فعل محذوف بدانيم جمله اسميّه است. در جمله اوّل و دوّم جمله « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ » يك جمله اسميّه دانسته شده است كه مبتداي آن محذوف است. تقدير اين مبتداي محذوف «اِبْتِدائِي = شروع من» است. در جمله اوّل خبر يك جمله فعليه فرض شده است و متعلَّق جار و مجرور يك فعل است. در جمله دوّم خبر يك جمله اسميّه فرض شده است و متعلَّق جار و مجرور يك اسم مشتق (شبه فعل) است. در جمله سوّم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» يك جمله فعليّه دانسته شده است و با فرض فعل محذوف [اَبْدَءُ] جمله كامل مي شود. (الجدول في إعراب القرآن، ج1، ص: 21)