انفاق از روزي و پرهيز از بخل:
يکي از صفات دنيا خواهان متکبّر فخر فروش، بخل است. اين ها به شهادت آيات قرآن کريم هم خود بخيلند و هم ديگران را امر به بخل ورزيدن مي کنند. چنان که مي فرمايد: « … وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلََّّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ() الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ مَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنىُُّّ الحَمِيدُ »(حديد/23و24) بر خلاف کساني که به روز جزا ايمان دارند، زندگي دنيا را هميشگي نمي دانند و مرگ را فراموش نمي کنند و از دل بستن به دنياي فاني و اموال و متاع ها و زرق و برق هاي زودگذر آن پرهيز نموده اند، اين افراد مال دنيا را ضامن بقاي خود نمي دانند و در بخشش مازاد اموال خود به مستمندان بخل نمي ورزند. در آيات اوّليه ي سوره ي بقره « انفاق از روزی » را همراه با نماز لازمه ي ايمان به غيب معرفي مي فرمايد و آن را همراه با ديگر صفات متّقين شرط اساسي و لازم براي هدايت يافتن به وسيله ي قرآن کريم مي داند. تأثير « ذکر موت » و « انفاق از روزي » تا حدودي از آيه ي ذيل روشن مي شود، مي فرمايد: « وَ اَنفِقُواْ مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ اَن يَأتِیَ اَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لَا اَخَّرْتَنىِ إِلىَ اَجَلٍ قَرِيبٍ فَاَصَّدَّقَ وَ اَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ »(منافقون/10) البتّه در اين آيه ي شريفه به يکي از نتايج انفاق که عبارت است از « پيدايش صلاح در انفاق کننده » نيز اشاره شده است. علّامه طباطبايي (ره) « انفاق از روزي » را مانند چهار صفت ديگري که در پنج آيه ي اوّل سوره ي بقره براي متّقين آورده شده، فطري انسان مي داند، و مي گويد: « پنج صفتي که خداي تعالي آن ها را زمينه ي هدايت قرآني خود قرار داده، صفاتي است که فطرت سالم در آدمي ايجاد مي کند، و در آيات مورد بحث به دارندگان چنين فطرتي وعده مي دهد که بزودي به وسيله ي قرآنش ايشان را هدايت مي کند. » (تفسيرالميزان، 1/85) تعاليم قرآن کريم اين امر فطري انسان را به کمال نهايي خود مي رساند. اوّلاً در چگونگي انفاق شروطي را قايل شده است تا فوايد و نتايج آن به نحو احسن عايد جامعه ي انساني شود. از جمله شروط انفاق مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
1- في سبيل الله باشد:
قرآن کريم در اين باره مي فرمايد: « مَثَل آنان که اموال خود را در راه خدا انفاق مي کنند مانند مَثَل دانه اي است که هفت خوشه برآورد و در هر خوشه اي صد دانه باشد. خدا پاداش هر کس را که بخواهد، چند برابر مي کند. خداوند گشايش دهنده و داناست.»(بقره/261)
2- براي طلب رضاي خدا باشد:
چنان که در قرآن کريم مي فرمايد: « مَثَلِ کساني که اموال خويش را براي طلب رضاي خدا از روي يقين و اعتقاد انفاق مي کنند، مَثَلِ بوستاني است بر تپّه ای، که باراني تند بر آن ببارد و دو چندان ميوه دهد. و اگر باران تندي بر آن نبارد، نرم باراني بر آن بارد و خداوند به آنچه انجام مي دهيد، بيناست.» (بقره/265)
3- همراه منّت نباشد:
قرآن کريم مي فرمايد: « مزد کساني که اموال خود را در راه خدا انفاق مي کنند و پس از انفاق منّتي نمي نهند و آزاري نمي رسانند با پروردگارشان است. نه بيمناک مي شوند و نه اندوهگين.» (بقره/262)
4- همراه با آزار و اذيّت نباشد:
در اين باره هم به آيه ي قبل مي توان استناد کرد و هم اين آيه ي شريفه که مي فرمايد: « گفتار نيکو و بخشايش بهتر از صدقه اي است که آزاري به دنبال داشته باشد. خدا بي نياز و بردبار است. » (بقره/263)
5- همراه با ريا نباشد:
خداوند متعال انفاق همراه با ريا را از ديگر صفات متکبّران فخر فروش دل باخته ي دنيا مي داند و درباره ي ايشان مي فرمايد: « … خداوند متکبّران فخر فروش را دوست ندارد () کساني که بخل مي ورزند و مردم را به بخل ورزيدن امر مي کنند، و مالي را که خداوند به آن ها داده است پنهان مي کنند و ما براي کافران عذابي خوار کننده مهيّا ساخته ايم () و کساني که اموال خود را براي ريا به مردم انفاق مي کنند به خدا و روز قيامت ايمان نمي آورند. و هرکس که شيطان قرين او باشد، قريني بد دارد.» (نساء/38-36) و در آيه اي ديگر قبح انفاق براي ريا و بي فايده بودن آن را چنين توصيف مي فرمايد: « يَا اَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِِّ وَ الْأَذَی كاَلَّذِی يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْاَخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَاَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَايَقْدِرُونَ عَلیَ شَیْءٍ مِمَّا كَسَبُواْ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ »(بقره/164) چنان که مشاهده مي شود در هر دو آيه ي شريفه « انفاق از روي ريا » را صفت کساني مي داند که به خدا و روز جزا ايمان ندارند.
6- از بهترين چيزها باشد و از دور ريختني ها نباشد:
قرآن کريم درباره ي اين موضوع مي فرمايد: « اي کساني که ايمان آورده ايد، از اندوخته هاي نيکوی خويش و از آن چه برايتان از زمين رويانده ايم انفاق کنيد، نه از چيزهاي ناپاک و بد که خود، آن ها را جز از روي اغماض نمي ستانيد. و بدانيد که خدا بي نياز و ستودني است. » (بقره/267)
ثانياً با تکميل مراحل مختلف هدايت يک مسلمان، او را ياری مي کند تا مراتب و درجات ايمان را طي کرده به کمال انساني دست يابد و در نتيجه ي آن « انفاق از روزي » که امري فطري است « به انفاق از آن چه دوست مي دارد و بدان نيازمند است» تبديل مي شود. در سوره ي دهر در وصف ابرار که همان انسان هاي کمال يافته اند و مصاديق بارز ايشان معصومين عَلَيْهِمُ السَّلام هستند می فرمايد: « وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلیَ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ اَسِيرًا () إِنَّمَا نُطْعِمُكمُْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكمُْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا () إِنَّا نَخََافُ مِن رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا » (دهر/10-8) اهميّت انفاق در دين شريف اسلام تا جايي است که زکات يکي از مباني و واجبات اسلام قرار داده شده است. اين فريضه که غالباً در قرآن کريم هم رديف « نماز » استعمال شده است، انفاق را از يک حالت اختياري به امري مؤکّد و اجباري بدل نموده است. علاوه بر آن که انفاق در غير از موارد واجب نيز با تأکيد فراوان سفارش و توصيه شده است.
آثار فردی و اجتماعی انفاق
الف- پيدايش صلاح در انفاق کننده
کسي که خود را موظّف مي کند تا از آن چه از اموال دنيا در اختيار دارد به ديگران ببخشد، خود را عادت مي دهد تا از دل بستگي هايش به دنيا و اموال زود گذر آن بکاهد و خود را در زمره ي ابرار و نيکوکاران و صُلَحا قرار دهد. در قرآن کريم مي فرمايد: « از آن چه به شما روزي داديم انفاق کنيد، پيش از آن که مرگ يکي از شما را دريابد و بگويد پروردگارا، چرا مرگِ مرا اندکي تأخير نيانداختي تا صدقه دهم و از صالحين و شايستگان گردم. » (منافقون/10) و علي عَلَيْهِ السَّلام درباره ي اين آيه ي شريفه که مي فرمايد: « مَن ذَا الَّذِی يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ اَضْعَافًا كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ »(بقره/245) فرمود: « قرض گرفتن خداوند از شما نه به خاطر کمبود است، او از شما ياري خواسته در حالي که لشکرهاي آسمان و زمين از آنِ اوست و عزيز و حکيم است. درخواست قرض کرده در حالي که گنج هاي آسمان و زمين به او تعلّق دارد و بي نياز و حميد است. خواسته است شما را بيازمايد که کداميک نيکوکارتريد. » (نهج البلاغه، ص: 266، خطبه 183) در قرآن کريم نيز به بي نيازي خداوند متعال و فقر و نيازمندي انسان اشاره شده است: « آگاه باشيد که شما را دعوت مي کنند تا در راه خدا انفاق کنيد. بعضي از شما بخل مي ورزند؛ و هرکس که بخل ورزد، در حقّ خود بخل ورزيده است. زيرا خدا بي نياز است و شما نيازمند و فقيريد و اگر روي برتابيد، به جای شما مردمي ديگر آرد که هرگز همسان شما نباشند. » (محمّد (ص)/38) از آن جا که « بي تابي نسبت به آن چه از دست مي رود » بيشترين مشکلات روحي انسان را پديد مي آورد و « حرص و طمع نسبت به اموال دنيا و زياده خواهي ها » موجب بيشترين مشکلات و معضلات اجتماعي است، هر راه حلّي که قادر باشد اين دو صفت انسان را اصلاح کند، بهترين و پيشرفته ترين دستورالعمل انساني خواهد بود. تعاليم قرآن کريم و احاديث شريف به ما مي آموزد که انفاق بهترين راه حلّ اصلاح نفس افراد جامعه از اين دو صفت مذموم است.
ب- جلب دوستي اقوام و کساني که مورد انفاق قرار مي گيرند:
حضرت علي عَلَيْهِ السَّلام مي فرمايد: « آگاه باشيد نبايد از بستگان بينوای خود رو برگردانيد، و از آنان چيزی دريغ کنيد که نگاه داشتنش زيادی نمي آورد و از بين رفتنش کمبودی ايجاد نمي نمايد، آن کس که از دست دهنده ی خويش را از بستگانش باز دارد، تنها يک دست از آن ها باز داشته، امّا از خويشتن دست های فراواني برگرفته است، ولی آن کس که بال محبّت را بگستراند دوستي اقوامش ادامه خواهد يافت. » (نهج البلاغه، ص: 65، خطبه 23)
ج- انباشته نشدن دارايي ها نزد عدّه اي خاص
انفاق از انباشته شدن اموال نزد عدّه اي خاص جلوگيري مي کند. کساني که انفاق نمي کنند نسبت به جمع مال حريصند، غالباً از ذکر موت گريزانند و خود را در دنيا جاودانه مي پندارند و مال را وسيله ي جاودانگي در دنيا مي دانند چنان که قرآن کريم درباره ی ايشان مي فرمايد: « الَّذِی جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ () يَحْسَبُ اَنَّ مَالَهُ اَخْلَدَهُ »(همزه/2و3) و علي عَلَيْهِ السَّلام در ضمن کلامي کوتاه ضمن توصيه و سفارش به انفاق، هشدار مي دهد که انسان فرصت استفاده از اموال جمع شده را نخواهد داشت و ديگران از حرص و طمع او بهره مند خواهند شد. مي فرمايد: « (از آنچه بدست آورده اي انفاق کن) و براي ديگران اندوخته مکن. » (نهج البلاغه، ص: 549، قصار 416)
د- از بين رفتن فقر و فاصله ي طبقاتي در جامعه:
در موارد متعدّدی از قرآن کريم از کساني نام برده شده است که بايستي به آنان انفاق شود. از جمله مي فرمايد: « از تو مي پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو آن چه از مال خود انفاق مي کنيد، براي پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و در راه ماندگان باشد. و هر کار نيکي که کنيد خدا به آن آگاه است.» (بقره/215) در آيه ي 177 سوره ي بقره اسيران و در بندماندگان را نيز اضافه کرده است. در سوره ي حشر ضمن بر شمردن موارد مصرف فيئي که به رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ تعلّق مي گيرد، مي فرمايد: « … كَیْ لَا يَكُونَ دَولَةً بَيْنََ الْاَغْنِيَاءِ مِنكُمْ …» (حشر/7) يعني تا اين که اموال بين اغنيا و ثروتمندان دست به دست نگردد. از افرادي که موارد مصرف انفاق و فيء شامل آن ها مي شود، معلوم است که بزرگترين فايده ي انفاق بر طرف شدن « فقر » از جامعه ي اسلامي است.
2- اعتقاد به جاودانگی زندگی در جهان آخرت:
خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: « مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ …» (نحل/96) علامه طباطبايي (ره) در ذيل اين آيه ي شريفه مي گويد: « اين جمله در مقام تحليل آيه ي قبلي است که مي فرمود: “ما عِندَ اللهِ هُوَ خَيرٌ لَکُم” و آن را توجيه مي کند به اين که آن چه در زندگي دنيا در دست شماست، مانند همه ي دنيا دست خوش زوال است، و آن چه نزد خداي سبحان است و آن را به خصوص به پرهيزگاران وعده داده باقي است، و زوال و فنا نمي پذيرد، و هر عاقلي مي داند که باقي بهتر از فاني است.» (تفسيرالميزان، 24/258) و در آيه ي ديگري تمام زندگي دنيا را با تمام زندگي آخرت مقايسه کرده مي فرمايد: « وَ مَا هَذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاَْخِرَةَ لَهِیَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ »(عنکبوت/64) کلمه ي « لهو » به معناي هر چيز يا هر کار بيهوده ايست که انسان را از کار مهم و مفيدش باز بدارد و به خود مشغول سازد. کلمه ي « لَعِب » به معناي کار و يا کارهاي پشت سر همي است که با نظامي معيّن و در عين حال بيهوده و بي فايده انجام شود. زندگي دنيا همان طور که به اعتباری لهو است، به اعتبار اين که براي خود قواعدی دارد، لعب نيز هست، زيرا فاني و زودگذر است. علّامه طباطبايي (ره)ه ضمن تعريف اين دو واژه مي گويد: « انسان در عالم آخرت با کمالات واقعي که خود از راه ايمان و عمل صالح کسب کرده زندگي مي کند، و آن چه را که دارد و اشتغال به آن، آدمي را از منافعي باز نمي دارد، زيرا غير از آن کمالات واقعي، کمالات ديگری نيست و سرگرمي به آن جدّی است که لعب و لهو و تأثيم در آن راه ندارد، بقايي است که فنايي با آن نيست، لذّتي است که با اَلَم آميخته نيست، سعادتي است که شقاوتي در پي ندارد، پس آخرت حياتي است واقعي، و به حقيقت معناي کلمه. در اين آيه ي شريفه زندگي دنيا را منحصر در لهو و لعب کرده و با کلمه ي “هذه” آن را تحقير کرده است، و زندگي آخرت را منحصر در “حيوان” زندگي واقعي کرده است.» (تفسيرالميزان،31/240و241)
3- اعتقاد به حسابرسي اعمال انسان در آخرت:
اين حقيقت که در روز قيامت اعمال انسان مورد حسابرسي قرار مي گيرد و هر فردی مسئول اعمال، گفتار و عقايد و باورهاي خود است از بديهي ترين عقايد اسلامي است و در آيات متعدّدی از قرآن کريم به نحو مبسوط يا کوتاه طرح شده است. از جمله مي توان به آيات زير استناد کرد. مي فرمايد: « روزي که آن حادثه ي بزرگ [قيامت] در رسد (34) روزي که آدمي همه ي اعمال خود را به ياد آورد (35) و جهنّم را به هر که می بيند نشان دهند (36) پس هر کس که طفيان کرده (37) و زندگی دنيا را برگزيده (38) جهنّم جايگاه اوست (39) امّا هر کس که از عظمت پروردگارش ترسيده و نفس را از هویٰ بازداشته (40) بهشت جايگاه اوست.»(نازعات/34-41) و در جای ديگر می فرمايد: « ثُمَّ كاَنَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبرِْ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (17) اُوْلَئكَ اَصحَْابُ المَْيْمَنَةِ (18) وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بَِايَاتِنَا هُمْ اَصْحَابُ الْمَشَْمَةِ (19) عَلَيهِْمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةُ» (بلد/17-20) و در آيات ديگری عدل خداوند را چنين توصيف می فرمايد: « در آن روز مردم پراکنده از قبرها بيرون می آيند تا اعمالشان را به آنها بنمايانند (6) پس هر کس به وزن ذرّه ای نيکی کرده باشد آن را می بيند (7) و هر کس به وزن ذرّه ای بدی کرده باشد آن را می بيند» (زلزال/6-8)
اعتقاد به حسابرسی اعمال در روز قيامت و جاودانگی جهان آخرت موجب پيدايش شماری از ارزشها شده، اعمال و صفات ويژه ای را در مؤمن پديد می آورد. از جمله می توان به موارد ذيل اشاره کرد:
دل بستن به جهان آخرت:
حضرت علی عَلَيْهِ السَّلام می فرمايد: « به آنچه به پرهيزگاران وعده داده اند دل ببنديد، که وعده اش صادق ترين و راشت ترين وعده هاست.» (نهج البلاغه، ص: 113، خطبه 110) کسی که به آخرت و زندگی جاودان و پر از سعادت و نعمت آن دل می بندد، حضر است از بهره های دنيوی بگذرد تا به بهره های جاودان اُخروی دست يابد. حضرت علی عَلَيْهِ السَّلام در مقايسه اعمال دنيوی و پاداش و جزای اُخروی می فرمايد: « هيچ چيز بدتر از شرّ و بدی نيست جز کيفر آن، و هيچ چيز نيکوتر از خير و نيکی نيست جز پاداش آن. همه چيز دنيا شنيدنش بزرگتر است از ديدنش، ولی همه چيز آخرت ديدنش از شنيدنش بزرگتر خواهد بود. پس می بايست شنديدن از ديدن و خبر از پنهانيها شما را کفايت کند، آگاه باشيد هرگاه از دنيای شما کم شود و به آخرتتان افزوده گردد بهتر از آن است که از آخرتتان کم و به دنيايتان افزوده شود، چه بسا کم شدنهايی که سود به همراه دارد، و چه افزايشهايی که خسران و زيان به دنبال می آورد.» (همان، ص: 119، خطبه 114) اين استدلال و اين منطق مؤمن را وامی دارد تا بسياری از بهره های دنيوی را به خاطر رسيدن به پاداشهای اُخروی ناديده گرفته آنها را ترک کند و طبق توصيه و سفارش قرآن کريم که می فرمايد: « سَابِقُوا إِلىَ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكمُْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ اُعِدَّتْ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»(حديد/21) در نيکوکاری و انجام عمل صالح با ديگر مؤمنين مسابقه داده سعی کند از آنها پيشی بگيرد. بالاترين درجات دلبستگی به آخرت را می توان در کسانی ديد که با مال يا جان خود در را خدا جهاد می کنند. خداوند درباره ی ايشان می فرمايد: « الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فىِ سَبِيلِ اللَّهِ بِاَمْوَالهِِمْ وَ اَنفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَ اُوْلَئكَ هُمُ الْفَائزُونَ»(توبه/20) و در آيه ديگری به مؤمنين می فرمايد: « آيا شما را به تجارتی راهنمايی کنم تا از عذاب دردناک نجاتتان دهد (10) به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد و با مال و جان خويش در راه خدا جهاد کنيد اين برای شما بهتر است، اگر دانا باشيد»(صف/10و11) از اينرو مؤمن به صفات نيکويی دست می يابد که برخی از مهمترين آنها عبارتست از:
1- ايثار مال [انفاق از آنچه دوست می دارد و بدان نيازمند است] :
در سوره ی بقره يکی از صفاتی که برای ابرار برمی شمرد اينست که می فرمايد: «مال خود را، با آنکه دوستش دارد به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و در راه ماندگان و درخواست کنندگان و دربندماندگان می بخشد»(بقره/177) و درباره ی انگيزه ی چنين ايثاری در سوره ی دهر می فرمايد: « إِنمََّا نُطْعِمُكمُْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكمُْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا(9) إِنَّا نخََافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا»(دهر/9و10) علّت آن که ايمان به آخرت جاودان سبب انفاق می شود، تا جايی که فرد حاضر است از آنچه خود بدان نياز دارد بگذرد، اينست که مؤمن دلبسته به آخرت نسبت به فقر در دنيا ترس به دل راه نمی دهد و اميد دارد که رحمت و فضل و پاداش خداوند نصيب او گردد. اين استدلال در قرآن کريم اين گونه بيان شده است که: «يَا اَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اَنفِقُوْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ …(267) الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»(بقره/267و268)
2- ايثار جان [شهادت طلبي و شرکت در ميدان جهاد في سبيل الله]
قرآن کريم در اين باره مي فرمايد: « إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فىِ سَبِيلِ اللَّهِ اُوْلَئكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ »(بقره/218) و در آيه ی ديگری مي فرمايد: « خداوند از مؤمنان جان ها و مال هايشان را خريد، تا بهشت از آنان باشد. در راه خدا جنگ مي کنند، چه بکشند يا کشته شوند وعده اي که خداوند در تورات و انجيل و قرآن داده حقّي است بر عهده ي او، و چه کسي بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد؟ بدين خريد و فروش که کرده ايد شاد باشيد که کاميابي بزرگي است.» (توبه/111) و علي عَلَيْهِ السَّلام درباره ي مؤمنان صدر اسلام و خود مي فرمايد: “در رکاب پيامبر آن چنان مخلصانه مي جنگيديم و براي پيش برد (حق و عدالت) از هيچ چيز باک نداشتيم، حتّي حاضر بوديم با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خويش در اين راه [اگر بر خلاف حق باشند] بجنگيم.” حضرت علي عَلَيْهِ السَّلام نتيجه ي چنين از خود گذشتگي را افزايش ايمان و تسليم در برابر حقّ، صبر و بردباري در برابر ناراحتي ها و ثبات قدم و جدّيت براي جهاد با دشمن مي داند. (نهج البلاغه، ص: 91، خطبه 56)