اقتصاد ستون ايستادگي ملّت و يکي از مهمترين ارکان جامعه اسلامي است؛ به همين جهت مي بايست براي مناصب اقتصادي ملاک و معيارهاي روشني قرار داد و توجه به اين ملاکها را براي تصدي منصب هاي اقتصادي يک ضرورت دانست. چه بسا افرادي از نظر مديريت اجتهادي که به معناي تخصص و درک هستها و نيستها است در عرصه اقتصاد توانمند باشند ولي از نظر مديريت جهادي يعني عقل عملي و بايدها و نبايدها دچار نقص و ضعف در تصميمگيري باشند.
از نظر قرآن کريم اگر کسي هوش اقتصادي دارد وليکن طهارت قدسي و قداست عقلي در او يافت نمي شود، سفيه است. علاّمه طباطبايي درباره معناي سفيه مي گويد کسي که در امور دنيائيش کمال هوشياري را دارد ولي درباره امر آخرتيش کوتاهي نموده است (ترجمه الميزان، ج4، ص270) و در اين نگرش آن کسي که سفاهت اقتصادي دارد، درايت اقتصادي ندارد. همچنين قرآن کريم کساني را که پيرو راه ابراهيم عليه السّلام نيستند، سفيه مي داند (بقره،130) و در حديث معروف داريم “العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان” (کافي، ج1، ص11) يعني عقل آن چيزي است که به وسيله آن خداوند عبادت مي شود و بهشت کسب مي گردد که منظور عقل عملي و يا همان بايدها و نبايدهاست.
جهادي مديريت کردن داراي الزاماتي است که مهمترين آنها تقوا، تعهّد و اخلاق اسلامي است. توجّه به سرمايه هاي مذهبي مانع از بروز مشکلاتي همچون كژگزيني، كژمنشي و به دنبال نفع گروه خود به هر قيمتي رفتن مي شود و همين امر اقتصاد را از ناکارايي دور مي کند و موجب ميشود سرمايههاي فيزيكي، انساني و اجتماعي به درستي مورد استفاده قرار گيرند. فردي كه بر پايه سرمايه مذهبي رفتار ميكند، رفتارش از اوامر باري تعالي نشأت مي گيرد و به دنبال مشورت و همكاري خواهد بود؛ زيرا خداوند در قرآن کريم ميفرمايند: «و کساني که امر پرودگارشان را اجابت کردند و نماز برپا داشتند و کارشان در ميانشان [بر پايه ي] مشورت است و از آنچه روزيشان کرده ايم انفاق مي کنند.» (شورى، 38)؛ فرد حتّي زماني كه هيچ نظارت بيروني بر نحوه رفتارش نباشد، سرمايه انساني نهفته در خود را در مسير ضرر زدن به ديگران استفاده نميكند. با پيروي از دستورات الهي، اعتماد در جامعه فراگير خواهد شد و برپايي قسط و دادگري را موجب مي شود و جامعهاي با اين خصوصيّات از لحاظ اقتصادي به شكوفايي خواهد رسيد زيرا يک اقتصاد عدالت آميز نشانه اي از وجود جامعه درستکار، سالم و داراي اخلاق است.
هدف جوامع در فرايند توسعه، برخورداري از يک زندگي با کيفيت خوب است. از نظر قرآن کريم، کيفيت خوب يعني تأمين گزينههايي که جامعه را به «حيات طيّبه» برساند: «هرکس از مرد يا زن کار شايسته کند – در حاليکه مؤمن باشد – قطعاً او را با زندگي پاکيزهاي حيات حقيقي مي بخشيم و مسلّماً اجرشان را بر پايه ي بهترين کاري که مي کردند مي دهيم.» (نحل،97) همچنين در سوره قصص آيه 77 آمده است: «و در آنچه خدا به تو داده سراي آخرت را بطلب و سهم خود را [نيز] از دنيا فراموش نکن و همان طور که خدا به تو احسان کرده احسان کن و در زمين فساد مجوي، که خدا فسادگران را دوست نمي دارد». بنابراين سهم هر فرد به آن مقدار است که به آن نياز دارد و حداکثرسازي آن و تأمين نيازهاي کاذب و غيرواقعي انسان موجب فساد زمين ميشود. در برخي از آيات قرآن، واژة بلدة طيّبه (سرزمين پاك) به عنوان سرزميني پيشرفته مطرح شده است. آيات 58 اعراف و 15 سباء را ميتوان از اين موارد قلمداد كرد: «و سرزمين پاک، گياه آن به اذن پروردگارش [پربار] برآيد؛ و آن [زميني] که ناپاک است جز حاصلي ناچيز و بي فايده برنياورد. بدين سان آيات خود را براي مردمي که شاکرند گوناگون بيان مي کنيم» (اعراف،58). اين سرزمين، از لحاظ اقتصادي، با ويژگي «وفور نعمت» معرفي شده است و اين تعبير كه روزي از هر مكاني بر آنها نازل ميشود، تداعيكنندة آية 96 سورة اعراف است كه ميان ايمان، تقوا و وفور نعمت ارتباط برقرار ميكند. هنگامي كه خداوند متعال سخن از سرزمينهاي پيشرفته به ميان ميآورد، از واژة «بلدة طيّبه» (سرزمين پاك) استفاده ميكند و هنگاميكه سخن از مردمان اين سرزمين است، از اصطلاح «حيات طيّبه» استفاده ميشود. يكي از ويژگيهاي اين «بلدة طيّبه» آن است كه عمران و آباداني به صورتي خارقالعاده در آن تجلّي پيدا ميكند و واژة «تعالي» به بعد انساني در بلدة طيّبهاي اشاره دارد كه مردمان آن، پس از عمران و آباداني سرزمينشان، به حيات طيبه دست يافتهاند. بر اساس گفتمان قرآني، مؤلّفههاي اساسي در تعالي، توحيد، ايمان به خدا، پرهيزگاري، و عمل صالح است. بر اين اساس، مردمان يك جامعه هنگامي به مرحله تعالي و كمال نزديك ميشوند كه روحيه خداباوري، خداترسي و اطاعت از فرمانهاي الهي در آن جامعه نهادينه شود. افراد باتقوا خداوند را در همهجا ناظر بر رفتار خود ميبينند و نه تنها به حقوق ديگران احترام ميگذارند، بلكه تمايل بيشتري به فداكاري براي تحقّق اهداف عمومي دارند. بنابراين سرمايه مذهبي در اثرگذاري ساير سرمايهها به صورت عرضي و طولي نقش دارد، و تمركز ساير سرمايهها بايستي زيرمجموعهاي از سرمايه مذهبي باشند از اينرو در جامعهاي که دغدغه دين و دنياي مردم وجود نداشته باشد افراد آن جامعه به کمال مطلوب خويش دست نمييابند.
بنابراين مديريت جهادي و يا همان عقل عملي در اداره امور اقتصادي بسيار اثرگذار است و بدون آن جامعه راهي به سوي کمال و رشد نخواهد داشت وبا توجه به آنکه اقتصاد يکي از مهمترين ارکان جامعه اسلامي است، ميبايست براي مناصب اقتصادي ملاک و معيارهاي روشني قرار داد و توجّه به اين ملاکها را براي تصدي منصبهاي اقتصادي يک ضرورت دانست.
هنگامه طلايی ،
با همکاری و راهنمايی فرزانه وفادار