3- يکی از شواهد و قرائن صحّت انتساب خطبه ی فدکيّه به حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا ، تصريح حضرت علی عَلَيهِ السَّلام است درباره ی اينکه فدک را در اختيار و تملّک داشته اند، اين تصريح شامل بُخل عدّه ای نيز می شود که آن را غصب کردند.
حضرت علی عَلَيهِ السَّلام نامه ای به عثمان بن حنيف يکی از عمّالشان در بصره می نويسد. در نامه ضمن اندرز دادن به وی درباره ی پرهيزگاری، از صفات و حالات و شيوه زندگي خود سخن می گويد و به اين واقعيّت که فدک را در اختيار داشته اند چنين تصريح می فرمايد:
“ بَلَى كَانَتْ فِي اَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا اَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّه آری، از آنچه آسمان بر آن سايه افکنده است، فدک در دست ما بود، مردمی بر آن بُخل ورزيدند و مردمی سخاوتمندانه از آن ديده پوشيدند. و خداوند نيکو داوری است.” (نهج البلاغه صبحی صالح، ص416، نامه 45، ترجمه دکتر شهيدی)
4- يکی از قرائن صحّت انتساب خطبه فدکيّه به زهرای مرضيّه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا رواياتی است که حاکی از ناراحتی و خشم فاطمه زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا نسبت به دو خليفه ی اوّل است که تا پايان عمر پر برکت و شريفش ادامه می يابد، تا جايي که وصيّت می کند بدن مبارکش شبانه دفن شود تا آنها مجال نماز گزاردن بر وی را نيابند. اين دسته از روايات بسيار زياد است، و در هر دو دسته جوامع حديثی شيعه و اهل سنّت به طُرق مختلف آمده است.
البتّه “قاضی القضاة” صاحب “المُغنی” يکی از دلائل خود بر صحّت خبر “نَحْنُ مَعَاشِرَ الاَنْبِياءِ لا نُوَرِّثُ” را دست کشيدن حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا از خواسته ی خود می داند و می گويد: بعيد نيست که فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا از آن خبر آگاه نبوده است و چون آن را برای او نقل کرد از خواسته اش بازايستاد. سيّد مرتضی (ره) در پاسخ به اين استدلال می گويد: “قسم به جانم که او تنها از کشمکش و ستيزه دست برداشت و همچنان خشمگين و ستم کشيده و دردمند بازگشت. خشمگين و ناراضی بودن وی سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا واضحتر از آن است که از فرد منصفی پوشيده بماند.” وی در ادامه می گويد: “بسياری از روات که شيعه نيستند و وابستگی به تشيّع هم ندارند، از کلام حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا در اين حالت [غضب و نارضايتی] و بعد از بازگشتش از محلّ کشمکش و مطالبه، رواياتی را نقل کرده اند که بر ادّعای ما مبنی بر نارضايتی و خشمگين بودن آن حضرت دلالت دارد.” (شافی، ج4، ص 68 و 69)
ابن ابی الحديد در قضاوت بين گفتار قاضی القضاة و سيّد مرتضی (ره) می گويد: و امّا آنچه سيّد مرتضی (ره) درباره پنهان بودن قبر و مخفی نگاهداشتن فوت و نماز نخواندن دو خليفه ی اوّل بر فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا بيان نموده است نزد من قويتر است، زيرا روايات دالّ بر آنها بيشتر و صحيح ترند. همچنين اين نکته که فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا خشمگين و غضبناک از نزد ابوبکر خارج شد صحيح تر است. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد، ج16، ص286)
5- از قرائن ديگر صحّت انتساب خطبه فدکيّه به حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا مقام عصمت آن حضرت است که در مذهب تشيّع ثابت شده است و آياتی از قرآن کريم و روايات صحيح بر آن دلالت دارد.
معصوم بودن حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا ثابت می کند که از وی جُز صدق و راستی صادر نمی گردد. از اينرو در مطالبه و خواسته خود صادق و راستگو بوده است. زمانی که تاريخ فدک و حوادثی که بر آن گذشته، مورد مطالعه قرار می گيرد و مظلوميّت زهرای اطهر سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا ثابت می شود، صدور کلامی چنين مؤثّر در دلها از يگانه معصومه و سرور زنان دو عالم بی ترديد می نمايد. اگر چه اين دليل تنها برای اهل تشيّع مطرح است، لکن ميزان اين عصمت و آن راستگويی و صداقت به قدری بالاست و آن چنان با شواهد تاريخی اثبات می گردد که در کلام علماء اهل سنّت نيز نشانی از آن می توان يافت. ابن ابی الحديد در اثناء قضاوتش ميان کلام سيّد مرتضی (ره) و قاضی القضاة می گويد:
من از علی بن فارقی مدرّس مدرسه ی عربيه ی بغداد پرسيدم: آيا فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا راست می گفت؟ جواب داد: بله، گفتم: پس چرا ابوبکر فدک را به او نداد، در حالی که او را راستگو می دانست؟ تبسّمی کرد و سخن لطيفی گفت که با وجود کوتاهی کلام و راز و حرمتی که در آن نهفته است، سخن پسنديده ای است. گفت: اگر آنروز فدک را به مجرّد ادّعايش به او می داد، فردای آن روز می آمد و مدّعی خلافت برای همسرش می شد، و ادّعای عزل او از مقامش را می نمود، آنگاه ابوبکر قدرت عذر آوردن و برخورد کردن را نداشت. زيرا به ضرر خود حُکم کرده بود، که فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا در آنچه مدّعی می گردد، هر چه باشد، راستگو و صادق است، بدون آنکه نيازی به بيّنه و شهود باشد. و اين سخن درستی است، اگرچه به شوخی بيان شده باشد. (همان، ص284)
6- ششم از قرائن صحّت اين انتساب، وقايعی است که اتّفاق افتاده است و در خطبه ی فدکيّه مورد اعتراض قرار گرفته است. وقايعی که هيچ معترض ديگری جُز اهل بيت عصمت و طهارت، حدّاقل در آن بُرهه از زمان نداشته است. وقايعی مانند:
– اعتراض به ناديده گرفتن حقّ اهل بيت عَلَيْهِمُ السَّلام.
– اعتراض به بی توجّهی اصحاب از مهاجرين و انصار به حقّ اهل بيت عَلَيْهِمُ السَّلام.
– اعتراض به بی توجّهی به فرامين و احکام الهی پس از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ از سوی خلفاء ديگر مسلمين.
– اعتراض به بدعت گذاريهای پی در پی.
7- دليل هفتم روايتی است که صاحب بلاغات النّساء قبل از بيان خطبه نقل می کند. وی می گويد: نزد ابوالحسين [زيد بن علی بن الحسين بن] زيد بن علی بن الحسين بن علی بن ابی طالب عَلَيهِ السَّلام از خطبه فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا ياد کردم، که هنگام ممانعت ابوبکر از تصرّف وی بر فدک ايراد فرمود و گفتم: اينها می پندارند که آن ساختگی است و ابوالعيناء آن را ساخته است، زيرا خبر بليغتر از آن است که متن يک سخنرانی باشد.
ابوالحسين در پاسخ گفت: پيرمردان از آل ابوطالب را ديدم که اين خطبه را از پدرانشان نقل می کردند و به پسرانشان می آموختند. خود من هم از پدرم و از جدّم اين حکايت را شنيدم. پيرمردان شيعه قبل از اينکه جدّ ابوالعيناء به دنيا بيايد آن را نقل می کردند و به يکديگر می آموختند.
8- دليل ديگر وجود خطبه ی فدکيّه در تعدادی از منابع شيعه و اهل سنّت است. اين منابع را می توان به دو دسته تقسيم کرد:
دسته ی اوّل : منابعی که به دست ما نرسيده است و از طريق کتب و فهارس قدما می توانيم به وجود آنها پی ببريم. از جمله آنها می توان به موارد ذيل اشاره کرد:
الف – نجاشی (ره) متوفّی 450 هجری عمری در کتاب رجال خود، عدّه ای از مصنّفين شيعه را نام برده است که درباره ی فدک و يا درباره ی خطبه ی حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا کتابی نوشته اند. از جمله:
– حسن بن علی بن الحسن بن عمر بن علی بن الحسين بن علی بن ابی طالب عَلَيهِ السَّلام ، ابو محمّد الاطروش، از جمله کتابهايی که برای وی نام می برد کتاب “فدک” است. (رجال نجاشی، ص 57، شماره 135)
– احمد بن عبدالواحد بن احمد البزّاز معروف به ابن عبدون، از جمله کتابهايی که برای وی نام می برد، “کتاب تفسير خطبه ی فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا ” است. (همان، ص87، شماره 211)
– عبيدالله بن ابی زيد احمد بن يعقوب بن نصر الانباری، کنيه اش ابوطالب بوده است. از جمله کتابهای متعدّدی که برای وی نام می برد، “کتاب فدک” و “کتاب اخبار فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا ” است. (همان، ص 232، شماره 617)
– عبدالعزيز بن يحيی بن احمد بن عيسی الجلودی الازدی البصری از اصحاب امام باقر عَلَيهِ السَّلام ، کتب بی شماری را برای وی نام می برد، از جمله ی آنها به کتاب “ذکر فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا ابابکر” اشاره می کند. (همان، ص 422، شماره 640)
– مظفّر بن محمّد بن احمد ابوالجيش البلخی، از جمله کتابهايی که برای وی نام می برد، کتاب “فدک” است. (همان، ص 422، شماره 1130)
ب – شيخ طوسی (ره) متوفّی 460 هجری عمری در کتاب فهرست خود، عدّه ای از مصنّفين را نام برده است که درباره ی فدک و يا درباره ی خطبه ی حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا کتابی نوشته اند. از جمله:
– ابراهيم بن محمّد بن سعيد بن هلال بن عاصم بن سعيد بن مسعود الثّقفی، از جمله کتابهای بی شماری که برای وی نام می برد کتاب “فدک” است. (فهرست شيخ طوسی، ص 4، شماره 7)
– لوط بن يحيی کنيه اش ابومخنف است، از جمله کتابهايی که برای وی نام برده است کتاب “خطبة الزَّهراء” است. (همان، ص 129، شماره 573)
– ابوالفرج الاصفهانی صاحب کتاب مقاتل الطّالبين از جمله کتابهايي که برای وی نام می برد کتابی درباره “کلام فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا در فدک” است. (همان، ص 192، شماره 875)
دسته دوّم: منابعی که تمام يا قسمتی از خطبه در آنها ثبت شده است و ما به آنها دسترسی داريم. مانند:
– ” کتاب بلاغات النّساء “
قديمی ترين متنی که به دست ما رسيده است و تمام خطبه در آن ثبت شده است، کتاب بلاغات النّساء تأليف احمد بن ابی طاهر طيفور است، که در سال 204 هجری قمری در بغداد متولّد شد و در سال 280 هجری قمری وفات يافت.
در صفحه 12 خطبه فدکيّه را آورده است. در ابتدا داستانی را به نقل از ابوالحسين زيد بن علی بن الحسين [بن زيد بن علی بن الحسين] بن علی بن ابی طالب عَلَيهِ السَّلام می آورد. سپس زيد قسمتی از خطبه را از حسن بن علوان از عطيّة العوفی از عبدالله بن الحسن از پدرش نقل می کند. (مصحّح شافی در جلد 4 صفحه 76 تصحيح عبدالزّهراء الحسينی الخطيبف در ذيل حديثی که از سيّد مرتضی(ره) از طريق ديگری تا می رسد به عبدالله بن ابی طاهر نقل می کند وی را زيد اصغر می نامد و وی را از زيد بن علی بن الحسين بن علی بن ابی طالب عَلَيهِ السَّلام که در نسخه های بلاغات النّساء آمده است تميز می دهد. علّامه شوشتری(ره) نيز ذيل نام وی به اين مطلب اشاره می کند. قاموس الرّجال ، جلد4، ص 562 ش 3054)
صاحب بلاغات النِّساء بقيّه ی خطبه را از جعفر بن محمّد، که می گويد مردی از اهالی مصر بود و من او را در رافقه ملاقات کردم ، از پدرش از موسی بن عيسی از عبدالله بن يونس از جعفر الاحمر از زيد بن علی عَلَيهِ السَّلام از عمّه اش زينب دختر امام حسين عَلَيهِ السَّلام نقل می کند.
– ” کتاب دلائل الامامة “
مؤلّف اين کتاب محمّد بن جرير رستم طبری املی از علماء بزرگ شيعه است که در قرن چهارم می زيسته است. شيخ طوسی (ره) نام وی را در بخش (فی من لم يرو عن الائمة) رجال خود آورده و می گويد وی طبری صاحب تاريخ نيست. (رجال شيخ طوسی، ص 514، شماره 125)
نجاشی (ره) شرح حال وی را آورده و در درباره اش می گويد: جليل است و از اصحاب ما (شيعيان) است، کثير العلم و نيکونام است و در حديث ثقه است. نام کتاب وی را نيز آورده است. (رجال نجاشی، ص 376، شماره 1024)
شيخ طوسی (ره) نيز وی را در فهرست توثيق کرده است و نام کتابش را نيز آورده است. (فهرست شيخ طوسی، ص 158، شماره 697)
محمّد بن جرير رستم طبری در صفحات 30 و 31 کتاب خود نُه طريق به شرح ذيل برای خطبه ی حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا نقل می کند:
طريق اوّل:
ابوالفضل محمّد بن عبدالله از ابوالعباس احمد بن محمّد بن سعيد الهمدانی از احمد بن محمّد بن عثمان بن سعيد الزّيات از محمّد بن الحسين الغصبانی از احمد بن محمد بن نصر البزنطی السکونی از ابان بن عثمان الاحمر از ابان بن تغلب الربعی از عکرمه از ابن عبّاس که گفت زماني که تصميم ابوبکر بر منع فدک به فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا رسيد، …
طريق دوّم:
ابوالحسين محمّد بن هارون بن موسی تلّعکبری از پدرش از ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن سعيد الهمدانی از محمّد بن المفضّل بن ابراهيم بن المفضّل بن قيس الاشعری از حسان از عمويش عبدالرّحمان بن کثير از ابوعبدالله جعفر بن محمّد از پدرش از جدّش علی بن الحسين از عمّه اش زينب سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا دختر اميرالمؤمنين عَلَيهِ السَّلام فرمود: زمانی که ابوبکر تصميم گرفت فدک را از فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا بگيرد، …
طريق سوّم:
ابوالعبّاس از محمّد بن المفضّل بن ابراهيم الاشعری از پدرش از احمد بن محمّد بن عمرو بن عثمان الجعفی از پدرش ازجعفر بن محمّد از پدرش از جدّش علی بن الحسين عَلَيْهِما السَّلام از عمّه اش زينب سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا دختر اميرالمؤمنين عَلَيهِ السَّلام ، و بيش از يک نفر روايت کردند که زماني که ابوبکر تصميم گرفت فدک را از فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا بگيرد، …
طريق چهارم:
قاضی ابواسحاق ابراهيم بن مخلّد بن جعفر بن سهل بن حمران الدّقاق از اُمّ الفضل خديجه دختر محمّد بن احمد بن ابی الثّلج از ابوعبدالله محمّد بن احمد الصّفوانی از ابواحمد عبدالعزيز بن يحيی الجلودی البصری از محمّد بن زکريا از جعفر بن عمّارة الکندی از پدرش از حسن بن صالح بن حیّ گفت: دو مرد از بنی هاشم از زينب سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا دختر علی عَلَيهِ السَّلام که فرمود: هنگامی که فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا از تصميم ابوبکر مبنی بر منع فدک و اخراج وکيلش مطّلع شد مقنعه اش را به سر انداخت، …
طريق پنجم:
صفوانی از محمّد بن محمّد بن يزيد مولی بنی هاشم از عبدالله بن محمّد بن سليمان بن عبدالله بن الحسن بن الحسن از عبدالله بن الحسن بن الحسن از عدّه ای از خويشاوندانش حديث را نقل می کند.
طريق ششم:
صفوانی از پدرش از عثمان از نابل بن نجيح از عمرو بن شمر از جابر جعفی از امام باقر عَلَيهِ السَّلام از پدرانش حديث را نقل می کند.
طريق هفتم:
صفوانی از عبدالله بن ضحّاک از هشام بن محمّد از پدرش و عوانه.
طريق هشتم:
صفوانی برخی از آن را از ابن عائشه نقل می کند.
طريق نهم:
عبّاس بن بکار از حرب بن ميمون از زيد بن علی از پدرانش عَلَيْهِمُ السَّلام گفتند: زمانی که فاطمه از تصميم ابوبکر مبنی بر بازپس گيری فدک و اخراج کارگزارش مطّلع شد مقنعه اش را به سر کرد و… تا آخر خطبه را با همين سند می آورد.
– ” کتاب علل الشّرايع “
ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسين بن موسی بن بابويه القمی (ره) معروف به شيخ صدوق، صاحب يکی از کتب اربعه حديث “فقيه من لا يحضره الفقيه” متوفّی 381 هجری قمری قسمتی از متن خطبه که مربوط به علل تشريع برخی از احکام است را به سه طريق نقل کرده است:
طريق اوّل:
محمّد بن موسی بن المتوکّل از علی بن الحسين سعدآبادی از احمد بن ابی عبدالله البرقی از اسماعيل بن مهران از احمد بن محمّد بن جابر از زينب سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا دختر علی عَلَيهِ السَّلام گفت: فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا در خطبه اش فرمود: … سپس از ” لِلَّهِ فِيكُمْ عَهْدٌ قَدَّمَهُ إِلَيْكُمْ … تا فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ فِيمَا اَمَرَكُمْ بِهِ وَ انْتَهُوا عَمَّا نَهَاكُمْ عَنْهُ ” را نقل می کند.
طريق دوّم:
علی بن حاتم از محمّد بن اسلم از عبدالجليل باقلانی از حسن بن موسی الخشاب از عبدالله بن محمّد العلوی از مردانی از اهل بيتش از زينب سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا دختر علی عَلَيهِ السَّلام مانند همان خبر را نقل می کند.
طريق سوّم:
همچنين از علی بن حاتم از محمّد بن ابی عمير از محمّد بن عمّاره از محمّد بن ابراهيم المصری از هارون بن يحيی النّاشب از عبيدالله بن موسی العبسی از عبيدالله بن موسی العمری از حفص الاحمر از زيد بن علی از عمّه اش زينب سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا دختر علی عَلَيهِ السَّلام از فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا مانند همان خبر را نقل می کند.
شيخ صدوق (ره) در پايان متذکّر می گردد که اخبار مشتمل بر خطبه ی حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا که از اين طُرُق نقل شده اند در متن دارای برخی اختلافات لفظی می باشند. (علل الشّرايع، ص 248، حديث 2، 3 و 4)
– ” کتاب امالی شيخ مفيد (ره) “
محمّد بن محمّد بن نعمان، ملقّب به شيخ مفيد (ره) ، متوفّی 413 هجری قمری، خبری را در کتاب “امالی” خود نقل می کند و ضمن آن اشعاری را می آورد، که حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا در خطبه فدکيّه، به عنوان شکايت رو به مزار پدرش رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خوانده است.
شيخ مفيد (ره) در اين خبر می گويد: ابوبکر محمّد بن عمر الجعابی از ابوعبدالله [جعفر بن] محمّد بن جعفر الحسنی از عيسی بن مهران از يونس از عبدالله بن محمّد بن سليمان الهاشمی از پدرش از جدّش از زينب سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا دختر علی بن ابی طالب عَلَيهِ السَّلام نقل می کند که فرمود: زمانی که ابوبکر تصميم گرفت فدک و عوالی را از فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا بگيرد و حضرت فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا از اينکه ابوبکر فدک را بازپس دهد، نااميد شد، روی به جانب مزار پدرش رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نمود، خود رابر روی مزار انداخت و از آنچه قوم در حقّ او انجام داده بودند، شکايت کرد و آن قدر گريست تا اينکه تربت مزار رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ از اشکهای او تَر شد، و نوحه سرايی کرد و در آخر نوحه اش فرمود: … و ابياتی را می آورد که دو بيت اوّل آن در کتاب “بلاغات النّساء” ضمن خطبه ی فدکيّه آمده است. (امالی شيخ مفيد، مجلس پنجم، ص 40، حديث 8)
– ” کتاب شافی “
علی بن حسين بن موسی ملقّب به سيّد مرتضی (ره) از بزرگان علماء متوفّی 436 در کتاب “شافی” ، که درباره ی امامت نوشته است، قسمتی از خطبه را به دو طريق نقل می کند.
سيّد مرتضی (ره) اين قسمت از خطبه را در ردّ کلام “قاضی القضاة” صاحب “المغنی” می آورد که مدّعی شد، حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا پس از شنيدن خبر مفرد خليفه ی اوّل مبنی بر “نَحْنُ مَعاشِرَ الاَنْبِياءِ لا نُوَرِّثُ” از خواسته ی خود دست کشيد. (خبر مفرد خبری است که يک نفر در نقل آن منفرد باشد و روات ديگر آن را نقل نکرده باشند.)
وی می گويد: “قسم به جانم که او تنها از کشمکش و ستيزه دست برداشت و همچنان خشمگين و ستم کشيده و دردمند بازگشت. خشمگين و ناراضی بودن وی سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا واضحتر از آن است که از فرد منصفی پوشيده بماند.” وی در ادامه می گويد: “بسياری از روات که شيعه نيستند و وابستگی به تشيّع هم ندارند، از کلام حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا در اين حالت [غضب و نارضايتی] و بعد از بازگشتش از محلّ کشمکش و مطالبه، رواياتی را نقل کرده اند که بر ادّعای ما مبنی بر نارضايتی و خشمگين بودن آن حضرت دلالت دارد. و من از آن ميان روايتی را بيان می کنم که صحّت گفتار ما را اثبات می کند. سپس وی قسمتی از خطبه را با دو سند به شرح ذيل نقل می کند: ” (شافی، ج4، ص 68 تا 77)
طريق اوّل:
ابوعبدالله محمّد بن عمران المرزبانی از [محمّد بن احمد الکاتب] از احمد بن عبيد بن ناصح النّحوی از زيادی [عبدالله بن ابی اسحاق الحضرمی النّحوی] از شرقی بن القطامی از محمّد بن اسحاق از صالح بن کيسان از عروة [بن زبير] از عايشه : … (محقّق کتاب شافی با توجّه به نقل ابن ابی الحديد واسطه سند را اضافه می کند و توضيح می دهد که کاتب همان ابوطاهر محمّد بن احمد بن محمّد الکاتب از شيوخ ابن مندة است.)
طريق دوّم:
مرزبانی از ابوبکر احمد بن محمّد مکّی از ابوالعيناء محمّد بن القاسم اليمامی از ابن عايشه: …
سپس متن خطبه را از “ لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ ” تا “ وَ اَنْتُمْ فِي رَاهِيَةٍ فَكِهُونَ آمِنُونَ وَادِعُونَ” با سند دوّم نقل می کند و بقيه ی خطبه را تا آخر دو بيت شعر با سند اوّل ادامه می دهد. بيت سوّمی را نيز از جرمی بن ابی العلا نقل می کند. سيّد مرتضی (ره) داستان زيد، که از صاحب بلاغات النّساء نقل شد را از طريق خود يعنی : ابو عبدالله المرزبانی از علی بن هارون از عبدالله بن احمد بن ابی طاهر از پدرش [صاحب بلاغت النّساء] نقل می کند و سه بيتی که در اين خبر اضافه شده است را نيز می آورد.
“کتاب احتجاج”
مؤلّف اين کتاب ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب الطّبرسی (ره) است. سال تولّد و وفات وی دقيقاً مشخّص نيست. شيخ آغا بزرگ طهرانی (ره) از سال وفات شاگرد وی رشيد الدّين محمّد بن علی بن شهر آشوب متوفّی 588 نتيجه می گيرد که وی در اواخر قرن ششم هجری می زيسته است. (الذّريعه الی تصانيف الشّيعه، ج1، ص 281)
احتجاج يکی از کتابهای مورد اعتماد علماء شيعه است و در کلمات علماء متأخّر بسيار به آن استناد شده است. اين کتاب يکی از مراجع “محمّد باقر مجلسی (ره)” در کتاب “بحارالانوار” است. طبرسی (ره) روايات را در کتاب احتجاج به صورت مرسل نقل نموده و سند کامل اخبار را نياورده است.
خطبه ی فدکيّه را نيز به اين صورت شروع نموده است: عبدالله بن حسن به اسناد خود از پدرانش عَلَيْهِمُ السَّلام روايت کرد: زماني که ابوبکر و عمر تصميم گرفتند فدک را از فاطمه سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا بگيرند و اين خبر به حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا رسيد … و تمام خطبه را به طور کامل نقل می کند. (احتجاج، ج1، ص 97)
“کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد”
ابن ابی الحديد متولّد 586 و متوفّی 656 هجری قمری در شرح نهج البلاغه خود جلد 16 صفحه 209 در ذيل نامه حضرت علی عَلَيهِ السَّلام به عثمان بن حنيف به مناسبت ورود در اين فراز نامه شريف که می فرمايد: “بَلی کَانَتْ فِی اَيْديِنَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا اَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ…” متذکّر بحث فدک می گردد و قريب هشتاد صفحه از کتاب خود را به اين بحث اختصاص می دهد. بخشی از متن خطبه را نيز نقل می کند.
ابن ابی الحديد قبل از آنکه طُرق خطبه و متن آن را بياورد، چندين حديث درباره ی فدک نقل می کند و چنانکه خود تصريح می نمايد هيچيک از اين احاديث را از کتب شيعه و رجال شيعه نگرفته است. سپس متن خطبه را از ابوبکر احمد بن عبدالعزيز جوهری با طُرق مختلف به شرح ذيل نقل می کند: (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد، ج16، ص211)
طريق اوّل:
ابوبکر (يعنی جوهری) از محمّد بن زکريا از جعفر بن محمّد بن عمّارة الکندی از پدرش از حسين بن صالح بن حیّ از دو مرد از بنی هاشم از زينب دختر علی بن ابی طالب عَلَيهِ السَّلام …
طريق دوّم:
جوهری از جعفر بن محمّد بن علی بن الحسين از پدرش عَلَيْهِمُ السَّلام …
طريق سوّم:
جوهری از عثمان بن عمران العجيفی از نائل بن نجيح بن عمير بن شمر از جابر الجعفی از ابوجعفر محمّد بن علی عَلَيهِ السَّلام …
طريق چهارم:
جوهری از احمد بن محمّد بن يزيد از عبدالله بن محمّد بن سليمان از پدرش از عبدالله بن حسن بن الحسن …
“کتاب کشف الغمّه فی معرفة الائمة”
محقّق دانشمند ابوالحسن علی بن عيسی ابی الفتح الاربلی متوفّی 693 هجری قمری در جلد دوّم کتاب “کشف الغمّه فی معرفة الائمة” متذکّر بحث فدک شده است، و خطبه حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا را از کتاب سقيفه ابوبکر احمد بن عبدالعزيز جوهری نقل می کند.
اربلی قبل از ذکر متن خطبه می گويد: اين خطبه از بهترين و بديعترين خطبه هاست که در آن نشانی آشکار از نور نبوّت و بوی خوش عطر رسالت هويداست. موافق و مخالف آن را نقل کرده اند و من آن را از کتاب سقيفه از عمر بن شبّه تأليف ابوبکر احمد بن عبدالعزيز الجوهری نقل می کنم. نسخه ای که استفاده کرده ام يک نسخه قديمی است که در ربيع الاخر سال سيصد و بيست و دو بر مؤلّف کتاب قرائت شده است. وی آن را از چند طريق مخنلف نقل کرده است.
اربلی پس از نقل خطبه می گويد: اين نسخه با وجود قدمتش غلطهايی داشت که من آن را از جاهای ديگر تحقيق نمودم. (کشف الغمّه فی معرفة الائمّة، ج2، ص 105)
“بحارالانوار”
علامه محمّد باقر مجلسی (ره) صفحات 92 تا 140 جلد 8 بحارالانوار را به بيان تمام مطالب مربوط به فدک اختصاص داده است. مرحوم مجلسی در صفحه 108 فصل نود درباره ی خطبه ی حضرت زهرا سَلامُ اللهِ عَلَيْهَا می گويد:
اين خطبه از خطبه های مشهوری است که شيعه و سنّی آن را با سندهای متعدّد نقل کرده اند. وی سپس منابع و اسناد خطبه را می آورد و علاوه بر کتبی که اسامی آنها گذشت به موارد ذيل اشاره می کند:
– “مروج الذّهب” تأليف “مسعودی”
– “طرائف” از “سيّد بن طاووس” از شيخ اسعد بن شفرود در کتاب فائق
– “مناقب” تأليف احمد بن موسی بن مردويه الاصفهانی با سند زير:
اسحاق بن عبدالله بن ابراهيم از شرفی بن قطامی از صالح بن کيسان از زهری از عروة از عايشه …
نگارنده خطبه فدکيّه را در سال 1380، پس از ترجمه نهج البلاغه، از کتاب بلاغات النّساء قديمی ترين منبع آن انتخاب و ترجمه کرده است. متن و ترجمه اين خطبه همراه با معنی فارسی لغات آن پيش از چاپ در سايت مکتب الزّهراء سلام الله عليها ارائه خواهد شد.