عناصر، مؤلّفه ها و ساختار فرهنگ اسلامی
منشاء عناصر فرهنگی:
برخی از تعاريفی که فرهنگ شناسان برای “فرهنگ” ارائه داده اند مشتمل بر عناصر فرهنگی است. با توجّه به اين تعاريف می توان عناصر فرهنگ را در چند گروه کلّی دانشها، عقايد و باورها، ارزشها، قوانين حقوقی و اخلاقی، آداب و رسوم و شيوه های بيان چون زبان و هنر، دستاوردهای علمی و صنعتی خلاصه کرد. چنانکه در فصول قبل به طور مبسوط گذشت، فرهنگ ساز شدن انسان نتيجه شکوفايی استعدادهای اوست. چيستی فرهنگهای گوناگون بشری بستگی شديدی به نيازهای مردم هر قوم دارد که پس از شناسايی به تأمين و برآوردن آن اقدام کرده اند. مهمترين علل تشابه فرهنگها و امکان قرار گرفتن عناصر فرهنگی در اين چند گروه کلّی يکسان بودن حقيقت وجود انسان و استعدادهای او و تشابه شمار زيادی از نيازهای فردی و اجتماعی انسانها در تمام مکانهاست. اختلاف فرهنگها نيز که غالباً در مراحل ابتدايی خود بستگی شديدی به تفاوت برخی از نيازهای برآمده از شرايط محيط زيست دارد، در مراحل ديگر به ميزان شکوفايی استعدادها و تعداد نيازهای شناسايی شده و تأمين شده ی هر قوم وابسته می شود. اين امر از اين حقيقت ناشی می شود که انسان موجودی مختار است و می تواند مسير حرکت خود را انتخاب کند. اين انتخاب در غالب فرهنگهای بشری به علل گوناگونی چون ضعف دانشها و گستردگی خرافات، سستی عقايد، تنبلی و کاستی در تلاش و سعی، ظلم و ستم ظلمه، ترس و زبونی نسبت به پيامدهای حوادث طبيعی يا مجازاتهای ظلمه و … به طور کامل بر مسيری که فطرت انسان بدان می خواند و کمال انسان در آن است، منطبق نمی شود. از اينرو فرهنگهای بشری غالباً در تمام يا برخی از عناصر فرهنگی دارای ضعف و کاستی است. رهنمودهای قرآن کريم به ما می آموزد که انبيای الهی همواره برای تصحيح مسير حرکت بشر حقايق و احکامی را از جانب خداوند متعال آورده و در ميان اقوام و ملل هم عصر خود تبليغ کرده اند. قرآن کريم که شامل تمام رهنمودهای خداوند برای تصحيح مسير حرکت انسان تا آخرالزّمان است توسّط نبیّ اکرم صلّی الله عَلَيْهِ و آلِهِ برای بشر آورده شد. اين کتاب که معجزه الهی است پيروان خود را به سمت و سويی می خواند که در آن تمام ضعفها و کاستيهای فرهنگی ايشان را می زدايد و فرهنگ آنها را غنی می بخشد. غنايی که تعاليم قرآن کريم به فرهنگ پيروان خود ارزانی می دارد مجموعه ای از دانشها، عقايد و باورها، ارزشها، قوانين حقوقی و اخلاقی و شيوه های عمل و بيان است. اين مجموعه فرهنگ اسلامی را تشکيل می دهد که فرهنگ ويژه ای است و وابسته به هيچ قوم وگروهی نيست و قادر است فرهنگ هر يک از اقوام و ملل پيرو خود را تصحيح کند. عناصر فرهنگی هر جامعه ای که اسلام را می پذيرد هنگام مواجهه با عناصر فرهنگ اسلامی محکوم به يکی از اقدامات حذف، بقا يا تصحيح است. در اين بخش، عناصر فرهنگ اسلامی و مؤلّفه ها ی فرهنگی منتجّ از هر يک از عناصر تبيين شده ساختار فرهنگ اسلامی ترسيم می شود.