ب – تاريخ انبيا و امم گذشته:
دسته ی ديگری از حقايق مندرج در قرآن کريم تاريخ انبيا و امّتهای گذشته است. دانستن تاريخ گذشتگان، هم موجب عبرت گرفتن از عاقبت پيشينيان است و هم برخی از انحرافات عقيدتی برآمده از جهل نسبت به گذشته و اتّکا بر ظنّ و گمان را آشکار می سازد. از جمله مثالهای اين گروه از دانشها آياتی است که طیّ آن اهل کتاب به علّت مجادله ی بدون علم درباره ی حضرت ابراهيم عَلَيْهِ السَّلامُ مورد نکوهش قرار می گيرند. در اين آيات عدم آگاهی اهل کتاب از عقايد حضرت ابراهيم عَلَيْهِ السَّلامُ ، علّت کج روی ايشان محسوب شده می فرمايد: ” يا اَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْراهِيمَ وَ ما اُنْزِلَتِ التَّوْراةُ وَ الْإِنْجِيلُ إِلاَّ مِنْ بَعْدِهِ اَ فَلا تَعْقِلُونَ ای اهل کتاب چرا درباره ی ابراهيم مجادله می کنيد؟ در حاليکه تورات و انجيل بعد از او نازل شده است آيا تعقّل نمی کنيد.” (آل عمران/65) ها اَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ گيرم مجادله شما در آنچه علم داريد روا باشد، چرا در آنچه علم نداريد مجادله می کنيد؟ و خدا می داند و شما نمی دانيد ” (آل عمران/66) آنگاه حقايق مربوط به مسلک ابراهيم عَلَيْهِ السَّلامُ را بيان می فرمايد : “ ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ” (آل عمران/67)
مؤلّفه های متّخذ از دانشها در فرهنگ اسلامی ناشی از حقايق
مربوط به تاريخ در قرآن کريم
– تاريخنگاری بر اساس حقايق مندرج در قرآن کريم:
يکی از اقداماتی که مسلمين از ديرباز بدان پرداخته اند تاريخنگاری است. در اين امر به شيوه های مختلف از حقايق مندرج در قرآن کريم بهره برده به تبيين تاريخ گذشتگان پرداخته اند. البتّه قرآن کريم به تمام سرگذشت زندگی انبيا اشاره نفرموده است و نمی توان تمام واقعيّات زندگی ايشان را از قرآن کريم به دست آورد، لکن می توان بسياری از اکاذيب و اباطيل تاريخ اقوام گذشته و انبيای فرستاده شده برای ايشان را با توجّه به تعاليم قرآن کريم اصلاح نمود.
– فرضيه سازی برای طرحهای پژوهشی:
فرضيه سازی برای علوم جديد، از ديگر مؤلّفه های فرهنگی است که می تواند با توجّه به حقايق مربوط به عالم هستی و واقعيّتهای تاريخ انبيا و امّتهای گذشته، مندرج در قرآن کريم، در يک جامعه ی اسلامی طرح و مدّ نظر قرار گيرد. با وجود آنکه قرآن کريم کتاب طبيعت شناسی يا تاريخ يا … نيست، لکن دانشمندان مسلمان در رشته های مختلف علوم تجربی و علوم انسانی به ويژه رشته های تاريخ، باستان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی و اديان و … می توانند با مراجعه و استناد به آن، فرضيه های گوناگونی را برای طرحهای پژوهشی جديد تهيّه کنند. برای مثال دانشمندان علم بهدشت و تغذيه يا رشته های مشابه می توانند “مضر بودن گوشت خوک” را از تحريم آن در قرآن کريم يک فرضيه بدانند و طرحهای پژوهشی جديد و متعدّدی برای آن تهيّه کرده به اجرا در آورند. يا فرهنگ شناسان از مراسم حجّ طوايف عرب و نصب بتها در خانه ی کعبه و طواف خانه ی کعبه فرضيه ی “انشعاب و انحراف شماری از اديان مبتنی بر شرک قبايل عرب نشين را، از آيين يکتا پرستی حضرت ابراهيم عَلَيْهِ السَّلامُ و فرزند او اسماعيل عَلَيْهِ السَّلامُ ” استنباط کرده، برای اثبات آن شواهد و مدارک لازم را تهيّه کنند.
ج – مصالح و مفاسدی که امور به آن منتهی می شود:
يکی از دلايل بعثت رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ تعليم احکامی است که از جانب خداوند تشريع شده است. علّامه طباطبايی (ره) در ذيل اين آيه شريفه که می فرمايد: “ كَما اَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ” (بقره/151) می نويسد: “تعليم کتاب و حکمت”، و “نيز تعليم آنچه نمی دانستيد”، دو جمله ای است که شامل تمامی معارف اصولی و فروعی دين می شود. (تفسير الميزان، 2/215) برخی از آيات قرآن کريم تصريح دارد بر اينکه علم خداوند پشتوانه ی احکام و قوانين نازل شده است و انسان به علل مختلف، از جمله عدم قدرت تشخيص مصلحت و مفسده ی احکام و قوانين، قادر نيست بدان دست يابد. از جمله آياتی که می توان به آن استناد کرد، اينست که می فرمايد: “ وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ اَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ اَنْ يَنْكِحْنَ اَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكُمْ اَزْكی لَكُمْ وَ اَطْهَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ و چون زنانتان را طلاق داديد و مهلتشان به سر آمد، مانع ازدواجشان با همسرانشان نشويد، هرگاه که ميانشان به خوبی رضايتی حاصل شود. کسانی از شما که به خداوند و روز آخر ايمان داشته باشد از آن پند می گيرد، اين برايتان پاکيزه تر و پاکتر است. و خداوند می داند و شما نمی دانيد.” (بقره/232) به آيات متعدّد ديگری می توان استناد کرد که حاکی از تشريع احکام الهی است و به صدور اين احکام از علمی مافوق علم انسان دلالت دارد. اين آيات تماماً علّت تشريع احکام را خير و صلاح مؤمنان می داند. از جمله می توان به آيات زير اشاره کرد که می فرمايد: ” وَ اَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ” (بقره/184) در اين آيه شريفه روزه گرفتن را برای قضای روزه های واجب بهتر از فديه و اِطعام مسکين می داند. “وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ وَ اَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ” (بقره/280) در اين آيه ی شريفه بخشش مال قرض داده شده را به وامدار تنگدست بهتر می داند. “انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (توبه/41) در اين آيه ی شريفه جهاد با مال و جان را در راه خدا بهتر می داند. چنانکه در آيه ی زير همين موضوع را همراه با ايمان به خدا و رسولش تجارتی می داند که انسان را از عذاب دردناک می رهاند: “يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ اَلِيمٍ (10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (صف/10و11) در آيه ی ديگری رهاکردن داد و ستد را برای شرکت در نماز جمعه به خير و مصلحت پيروان می داند و می فرمايد: “يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ” (جمعه/9)
انسان به حَسب طبع ماديش غالباً اين امور و موارد مشابه آن را که سودها ومنفعتهای نزديک او را به خطر می اندازد ناپسند می انگارد و نسبت به آن کراهت می ورزد. همچنين ممکن است بسياری از آنچه انسان انجام دادن آن را دوست می دارد و نسبت به آن شايق است مضرّ باشد و او از ضرر و شرّ آن اطّلاعی نداشته باشد. خداوند متعال به اين نکات توجّه داده است و ناتوانی انسان را در تشخيص مصالح و مفاسد امور چنين بيان می فرمايد: “كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسی اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسی اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره/216)
تاريخ اسلام گواه است که هريک از سه دسته دانشی که قرآن کريم برای مسلمين به ارمغان آورده، منشأ مجموعه های عظيمی از علوم شده است. دانشهايی که پيش از اين يا وجود نداشته و يا دستخوش انحراف و ابهام بوده است. از جمله ی اين دانشها فلسفه و حکمت، اخلاق، عرفان، فقه و تاريخ است که علمای اسلامی بدان همّت گمارده مجموعه های گرانقدری را از خود به جای گذشته اند و اينچنين فرهنگ ملل مسلمان را غنی بخشيده اند.
مؤلّفه های متّخذ از دانشها در فرهنگ اسلامی ناشی از حقايق
مربوط به مصالح و مفاسد امور در قرآن کريم
– توسعه فقه:
در عصری که ما در آن به سر می بريم مسائل و موضوعات جديدی برای هر يک از اقشار جامعه اعمّ از مرد، زن، جوان، کارمند، کارگر، پزشک، کشاورز، قاضی، وکيل و … وجود دارد که اگر چه ممکن است با مسائل و موضوعات اعصار گذشته از نظر ريشه و منشأ پيدايش يکسان باشد لکن شکلهای گوناگون، متعدّد و جديدی از مسايل و موضوعاتند و پاسخهای جديد و روشنی می طلبند. ساحت مقدّس قرآن کريم از پاسخ نداشتن برای اين موضوعات به دور است، (نحل/89) زيرا قرآن مجموعه ی رهنمودها ی خداوند متعال برای بشر است و قادر است تمام نيازهای هدايتی او را تا آخر الزّمان حل کند. خداوند متعال به پيامبر اسلام صَلَّی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ می فرمايد که رسالت خود را برای تمام اقشار مردم در همه ی زمانها اعلام کرده به آنها اطمينان دهد که با تبعيّت از او و دين شريفش هدايت می يابند: “ قُلْ يا اَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْاُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ” (اعراف/158) بنابراين وجود تمام مسائل و موضوعات حل نشده ی سياسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی در جوامع اسلامی و عدم دسترسی به پاسخهای شرعی درباره ی اين موضوعات به سبب عدم ورود به حوزه ی اين موضوعات و علوم و دانشهای جديد مربوط به آن است. شايد اين مؤلّفه از ضروريترين مؤلّفه های فرهنگی قابل بحث و توسعه در تمام جوامع اسلامی و از جمله جامعه ی اسلامی ما باشد و مسلّماً توسعه و پيشرفت آن منجر به توسعه و نفوذ اسلام در همه ی جنبه های زندگی بشر امروز خواهد شد.