تعريف فرهنگ اسلامی

پرينت
دسته: بدون گروه بندی
نمایش از پنج شنبه, 18 اسفند 1390 نوشته شده توسط فرشته (زهرا) بصراوی
خروجی PDFخروجی HTML

 

تعريف فرهنگ اسلامي:

با توجه به آيات شريفه اي که در فصل قبل مورد بررسي قرار گرفت، شريعت اسلام، به عنوان آخرين مرحله و منزل از سير دين الهي، عبارتست از تمام حقايق، معارف، احکام و دستوراتي که خداوند متعال دانستن آن را براي بشر لازم مي­ داند. دين الهي در اين مرحله به نامهاي دين اسلام، شريعت اسلام، شريعت حضرت محمّد صَلّي اللهُ عَلَيْهِ وَ اَلِهِ و دين خدا ناميده شده است.

فرهنگ اسلامي با توجّه به معنايي که براي واژه­ ي فرهنگ اختيار مي­ کنيم دو تعريف متفاوت خواهد داشت:

1- هرگاه منظور از فرهنگ مجموعه­ ي عقايد، باورها، الگوها و راه و رسم زندگي باشد، فرهنگ اسلامي عبارت خواهد بود از:

"مجموع عقايد، باورها، ارزشها، آداب و رسوم، الگوها، روش و شيوه هاي عمل متّخذ از قرآن کريم و سنّت معصومين عَلَيْهِمُ السّلامُ."

اين مجموعه معيار ارزيابي فرهنگ هر يک از جوامع اسلامي است. فرهنگ هريک از افراد و جوامعي که دين رسمي آنها اسلام است، در صورتي اسلامي قلمداد مي­ شود که همواره عناصر مذکور در اين تعريف بر تمام روابط چهارگانه­ ي ايشان با خدا، خود، طبيعت و جامعه حاکم باشد.

بررسي انطباق فرهنگ مسلمين با فرهنگ اسلامي:

بدون شک فرهنگ يا دين رسول خدا صَلّي اللهُ عَلَيْهِ وَ اَلِهِ و دين اهل بيت عَلَيْهِمُ السّلامُ با شريعت اسلام يعني دين الهي انطباق کامل دارد، زيرا بنابر آيات متعدّدي از قرآن کريم رسول خدا صَلّي اللهُ عَلَيْهِ وَ اَلِهِ به تمام آن حقايقي که از جانب خداوند مي­ آورد اعتقاد داشت، و به تمام دستورات الهي عمل مي­ کرد. (انعام/161و 162) فرهنگ اهل بيت عَلَيْهِمُ السّلامُ نيز کاملاً بر دين الهي انطباق کامل داشته است. کليني(ره) در کافي مي­ گويد: "امام صادق عَلَيْهِ السّلامُ به يکي از اصحاب خود فرمود: ... به خدا قسم شما بر دين من و دين پدرانم ابراهيم و اسماعيل هستيد، منظور من [از پدرانم] علي بن الحسين و محمد بن علي عَلَيْهِمُ السّلامُ نيستند، اگرچه اينها نيز بر دين آنهايند". (کليني(ره)؛ کافي؛ 2/214، 1)

فرهنگ هر يک از جوامع اسلامي به دلايل ذيل اخصّ از فرهنگ اسلامي است و بايستي به همان جوامع منسوب شود: الف- هر يک از اين جوامع قبل از قبول اسلام داراي فرهنگي بوده اند که با فرهنگ گذشته­ ي مسلمانان ديگر متفاوت است.

ب- هر يک از اين جوامع داراي شرايط طبيعي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي ويژه اي هستند که نيازهاي مخصوصي را موجب مي شود. استعدادهاي بر انگيخته شده براي رفع اين نيازها موجب به وجود آمدن دستاوردهايی می گردد که با دستاوردهای ديگر جوامع اسلامی متفاوت است. از جمله ی اين دستاوردها دانشها و الگوهاي عملي جديد است که به دليل کارا بودن باورساز نيز هستند.

ج- هر يک از جوامع متناسب با فرهنگ گذشته و تجارب جديد خود تا سطحي مخصوص، قادر به درک حقايق و دستورات دين مبين اسلامند. حتّي اگر فرض شود که جوامع اسلامي از نظر اعتقاد و عمل به دين اسلام کاملاً برابر باشند باز هم به دليل تفاوت آنها در موارد فوق، فرهنگهاي متفاوت و متمايز از يکديگر دارند. البتّه چنين فرضي نيز دور از واقعيّت مشهود است. هيچ يک از جوامع اسلامي عقايد، باورها و ارزشهايش را به طور کامل از دين اسلام اخذ نکرده است، و تمام الگوهاي عملي اين جوامع بر اساس فرامين و دستورات انسان ساز اسلام شريف تنظيم نشده است. به عبارت ديگر دين يا فرهنگ اين جوامع براي خداوند خالص نشده است. هرگز نمي­توان با شناخت دين يا فرهنگ اين جوامع، به شناخت دين مبين اسلام دست يافت، و هرگز آثار و نتايج بدست آمده از سير و حرکت اين جوامع عين آثار حرکت انسان در مسير تعيين شده از سوي خداوند متعال نيست. بنابراين فرهنگ يا دين اين جوامع بايستي به خود اين جوامع نسبت داده شود. هر قدر عقايد و اعمال افراد جوامع اسلامي از شرک و ريا پاک تر گردد به فرهنگ اسلامي نزديک تر خواهد شد، و هرگاه تمام عقايد و اعمال اين جوامع خالص براي خداوند باشد، فرهنگي اخصّ از فرهنگ اسلامي خواهند داشت. و هرگاه عقايد و اعمال آنها توأم با شرک و ريا باشد رابطه­ ي آنها با دين اسلام عموم و خصوص مِن وجه خواهد بود، و هرگاه در اعتقادات به حقايق و معارف اسلام کافر باشند و الگوهاي عملي دين شريف اسلام را به طور کامل ناديده بگيرند، از زمره­ي جوامع اسلامي خارج شده و فرهنگ آنها يک فرهنگ غير ديني خواهد بود.

2- هرگاه معناي فرهنگ به "دستاوردهاي بشر و ميراث اجتماعي بودن آن" وسعت يابد، فرهنگ اسلامي عبارت خواهد بود از "مجموع آثار مثبت مادي و غير مادي جوامع اسلامي که افراد آن عقايد، باورها، ارزشها، آداب و رسوم، الگوها و شيوه هاي عمل خود را از قرآن کريم و سنّت معصومين عَلَيْهِمُ السّلامُ اخذ نموده باشند و در پيروي از آن هيچ گونه کوتاهي عمدي بعمل نياورند".

در اين تعريف نيز انطباق فرهنگ مسلمين با فرهنگ اسلامي بر اساس همان تعريف اوّل است.

اگر فرض شود که مسلمين، خود را در اعتقادات و اعمال از هرگونه شرک و ريا و سستي و ... پاک نموده باشند، باز هم به دليل آنکه از خطا و سهو مصون نبوده اند، نمي­ توان تمام آثار بر جاي مانده از ايشان را اسلامي دانست، و لذا اصطلاح فرهنگ مسلمين براي آثار ايشان مناسب تر است. مگر آنکه با معيارهايي خاص بتوان تمام آثار شکوفايي استعدادهاي مسلمانان را، در جهت مثبت حرکت آنها به سوي کمال، شناسايي کرد، آن گاه مي­ توان مدّعي شد که مجموعه­ ي اين آثار مثبت، نتايجي است که از حرکت انسان در مسير و طريق تعيين شده در اسلام، ناشي مي­ شود. اگر آثار وجود پر برکت حضرت ختمي مرتبت صَلّي اللهُ عَلَيْهِ وَ اَلِهِ و آثار به جاي مانده از اقدامات ائمه معصومين عَلَيْهِمُ السّلامُ را با وجود ممانعت خلفاي وقت و موانع بي شماري که براي حرکت اين بزرگواران پديد مي­ آوردند- که بي شک عين فرهنگ اسلامي است به آثار اصحاب و ياران مخصوص ايشان و آثار مثبت ديگر مسلمين در طول تاريخ بيفزاييم، فرهنگ اسلامي يکي از غني ترين فرهنگهاي عالم خواهد شد، که مي­ تواند چراغي فروزان براي حرکت ديگر مسلمين باشد. مشاهده­ ي چنين فرهنگ عظيمي هر مسلماني را به وجد مي­ آورد و او را به تلاش و کوشش وا مي­ دارد.

مشاهده­ ي اين حجم عظيم از فرهنگ مادي و معنوي که مجموعه­ ي وسيعي است از علم و هنر و صنعت و...، از طرفي انسان را به تحسين و تعظيم نسبت به اسلام شريف و خداوند باريتعالي وا مي­ دارد، و از طرف ديگر موجب تأسف شديد مي­ گردد که اين مجموعه­ ي وسيع از فرهنگ اسلامي در حالي بدست آمده است که تاريخ مسلمين سرشار است از خيانت و جنايت و سستي و بدفهمي و کج فهمي و بد عملي و ... غالب مسلمانان! و اگر دين مبين اسلام از طريق نفوس پاک شده از انحراف جريان مي­ يافت؟ واگر پيامبر صَلّي اللهُ عَلَيْهِ وَ اَلِهِ در تمام عمر شريفش مجبور به دفع اشرار و مانع تراشان نبود؟ و اگر ائمه اطهار عَلَيْهِمُ السّلامُ قادر بودند روشنايي وجود شريفشان را در سرتاسر جهان اسلام بگسترانند؟ و اگر خلفاي مسلمين خيانت و جنايت نمي­ کردند؟ و اگر مسلمين تن به خواري و سستي و کاهلي و... نمي­ دادند؟ شايد اين مجموعه­ ي وسيع از آثار مثبت، صورتي به خود مي­ گرفت که فهم ما از درک آن به کلّي قاصر است!

جدیدترین اخبار

  • چاپ جلد دوّم کتاب «بيان و شرح نهج البلاغه» 1401

    جلد دوّم کتاب « بيان و شرح نهج البلاغه »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب در سه بخش «بيان و شرح» ، «جدول اعراب الفاظ» و «معنی فارسی الفاظ» ارائه می شود. جلد دوّم اين کتاب به خطبه های 16 تا 25 اختصاص دارد. پيش از اين پانزده خطبه اوّل در جلد اوّل اين کتاب به چاپ رسيده است.

     

    کتاب « بيان و شرح نهج البلاغه »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب در سه بخش «بيان و شرح» ، «جدول اعراب الفاظ» و «معنی فارسی الفاظ» ارائه می شود. جلد اوّل به پانزده خطبه اوّل  اختصاص دارد.

     
  • چاپ کتاب راه روشن

    کتاب « راه روشن، جلد دوّم، انسان شناسی و جامعه سازی »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب تفسيری از آيات چهل تا نود و يک سوره بقره است که به شيوه تدبّر در قرآن کريم تهيّه شده است. در اين کتاب علاوه بر نظرات ملاصدرای شيرازی ره ، امام خمينی ره و علامه طباطبايی ره از نظرات  شيخ طوسی ره نيز استفاده شده است. 

     

    جلد اوّل اين کتاب با عنوان « راه روشن، انسان شناسی و خودسازی »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی پيش از اين توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيده بود. اين کتاب تفسيری از سوره حمد و چهل آيه اوّل سوره بقره است که به شيوه تدبّر در قرآن کريم تهيّه شده است. در اين کتاب به ويژه در دو فصل ششم و هفتم بسيار از نظرات ملاصدرای شيرازی ره ، امام خمينی ره و علامه طباطبايی ره استفاده شده است. 

     

    چاپ کتاب مقدّمه ای بر فرهنگ اسلامی

    کتاب مقدّمه ای بر فرهنگ اسلامی در دو جلد توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ  رسيد. مدير سايت محقّق و مؤلّف اين کتاب است. جلد اوّل اين کتاب مشتمل بر کلّيّات فرهنگ شناسی، مبانی فرهنگ اسلامی، عناصر و مؤلّفه های فرهنگ اسلامی ناشی از دانشها و عقايد و باورهای اسلامی است. عناصر و مؤلّفه های فرهنگ اسلامی ناشی از قوانين حقوقی و اخلاقی اسلام در جلد دوّم اين کتاب ارائه شده است. شاخصهای توسعه فرهنگ اسلامی يکبار در ذيل هر يک از مؤلّفه های مربوطه آمده است و يکبار به طور کامل در انتهای جلد دوّم ارائه شده است. شاخصهای توسعه فرهنگ اسلامی ارائه شده در اين کتاب با بهره گيری از منابع اسلامی تهيّه و پيشنهاد شده است. مهمترين نکته قابل توجّه در اين کتاب تبيين رابطه دين و فرهنگ است. از آنجا که فرهنگ شناسان دين را يکی از عناصر فرهنگ به شمار می آورند. جايگاه دين الهی و رابطه آن با فرهنگ همواره ناشناخته مانده هرگز توضيح داده نشده بود. در اين کتاب با استناد به آيات قرآن کريم دين به دو معنا تعريف می شود. يکی دين الهی که مجموعه ای از معارف و دستورالعمهای نازل شده از جانب خداوند است و ديگری دين بشری که مجموعه عقايد و باورها و الگوها و روشها و آيين و رسوم مذهبی است که از طرف پيراوان هر يک از اديان الهی يا اديان بشری ارائه می شود. دين با معنای اوّل يعنی دين الهی ريشه فرهنگ است که از طرف فرهنگ شناسان مغفول واقع شده است و دين بشری با توجّه به تعاريف فرهنگ شناسان از فرهنگ عين يا بخشی از فرهنگ هر يک از جوامع بشری است.

     

    چاپ کتاب جامعه شناسی دفاع مقدّس و فرهنگ ايثارگری

     

    کتاب جامعه شناسی دفاع مقدّس و فرهنگ ايثارگری نوشته دکتر سيّد مهدی آقاپور توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد.

     

      

     

     تلفن ثابت مؤسّسه : 02633412673 - دورنگار 02633412673 تلفن همراه: 09126650828 آدرس: بلوار امام خمينی (ره) (بلوار ارم) خيابان 309، پلاک 92، واحد 9

     

     
  • «چاپ کتاب نقد و بررسی « شبهه تأثيرپذيری قرآن کريم از فرهنگ زمانه

    کتاب « نقد و بررسی شبهه تأثيرپذيری قرآن کريم از فرهنگ زمانه »  نوشته نرجس خاتون انصاری توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. در اين کتاب با ادله کافی عدم تأثيرپذيری قرآن کريم اثبات می گردد. همچنين شبهه های پيرامون اين موضوع مطرح و پاسخگويی می شود.

     

     

     
تعريف فرهنگ اسلامی
Templates Joomla 1.7 by Wordpress themes free

طراحی سایت: شرکت شبدیز