فرهنگ الفاظ نهج البلاغه نا - هي

پرينت
دسته: بدون گروه بندی
نمایش از جمعه, 21 بهمن 1390 نوشته شده توسط فرشته (زهرا) بصراوی
خروجی PDFخروجی HTML

 

«نَا» = ضمير متكلّم مع­الغير، بين رفع، نصب و جرّ مشترك است. ما(خطبه2)

«نَار» = آتش(خطبه1)

«نَاس» «النَّاس» = اسم جمع، مردمان، مفرد آن [از غير لفظ آن] انسان است. (خطبه1)

«نَاسِخ» = اسم فاعل، مجرّد، باطل كننده، از بين برنده، محو كننده. (خطبه1)

«نَاصِر» = اسم فاعل از نصر، «نَصَرَ -ُ نَصْراً : ياری کرد.» ياری کننده، ياور (خطبه 3)

«نَافِج» = اسم فاعل، ثلاثی مجرّد از ريشه نفج، «نَفَجَ –ُ نَفجاً ألاِناءَ= ظرف را پُر کرد.» پُر کننده (خطبه 3)

«نَاكِسَة» = مؤنّث اسم فاعل: مجرّد، آنكه از خواري سر فرو افكند، سرافكنده، فرو افتاده(خطبه1)

«نَاوَلَ» = داد - ماضی، باب مفاعلة از ريشه نول (اجوف واوی)، «نَال -ُ نَوْلاً و نَوالاً : بخشيد، داد.» «نَاوَلَ مُناوَلَةً ه ألشَّيءَ = دست دراز کرد و آن چيز را به او داد.»

«نِبْتَة» = «نَبات» : گياه، آنچه زمين بروياند از علف و بوته و درخت. از ريشه نبت، «نَبَتَ –ُ نَبتاً = گياه دار شد.» (خطبه 3)

«نُبُوَّة» يا «نُبُوءَة» = آوردن وحي به سوي مردم، پيامبري(خطبه1)

«نَبِيّ» = پيامبر(خطبه1)

«نَبِيِّينَ» = جمع مذكّر سالم نَبِيء، پيامبران (خطبه1)

«نَتَمَسَّكُ» = مضارع باب تَفَعُّل از مَسَكَ، متكلّم مع­الغير، چنگ مي­زنيم، مي­چسبيم. (خطبه2)

«نَثِيل» = سرگين ستور (خطبه 3)

«نَجْر» = مصدر، حسب، نسب، دودمان، نژاد، اصل(خطبه2)

«نَجْعَلُ» = مضارع، متکلّم مع الغير از جعل، قرار داديم. آفريديم (خطبه 3)

«نَدَّخِرُ» = مضارع، باب افتعال، ذخيره مي­كنيم، مي­اندوزيم. «نَدَّخِرُ» لغتي است در «اِذَّخَرَ»، اصل آن «اِدْتَخَرَ» بوده و اصل «اِدْتَخَرَ» «اِذْتَخَرَ» بوده است از ريشه ذخر كه به باب افتعال رفته است. تاء افتعال به ذال تبديل شده اِذَّخَرَ شده است. ذال مشدّد به دال مشدّد بَدَل شده اِدَّخَرَ شده است. (خطبه2)

«نَدَم» = مصدر، مجرّد، پشيماني(خطبه1)

«نَسْخ» = مصدر، مجرّد، باطل كردن، محو كردن، از بين بردن. (خطبه1)

«نَسَلَتْ» = ماضي، مجرّد، مفرد مؤنّث غائب، با سرعت رفت، گذشت. (خطبه1)

«نّسَمَة» = دم ، نفس- انسان- هر جنبنده جاندار. (خطبه 3)

«نِسْيَان» = مصدر، فراموشي(خطبه1)

«نَشَرَ» –ُ نُشُوراً = پراكند. (خطبه1)

«نُصِرَ» = ماضي مجهول، ثلاثي مجرّد، ياري شد. (خطبه2)

«نظَائِر» = جمع مكسّر نظيرة:‌ مؤنّث نَظِير، همتا، همانند(خطبه1)

«نَظِرَة» = مهلت و تأخير در كار(خطبه1)

«نَعْت» = مصدر، صفت(خطبه1)

«نَعْمَاء» = نعمت، مال(خطبه1)

«نِعْمَة» = مصدر، روزي، نعمت، مال(خطبه1و2و)

«نَفَاسَة» = مصدر، مجرّد، حسد بردن، شايسته نديدن(خطبه1)

«نَفَخَ» = ماضی، مجرّد، دميد. (خطبه1)

«نَفْس» = مصدر، مجرّد، روح، حقيقت هر چيز(خطبه1)

«نَفْي» = مصدر، مجرّد، رد كردن، نپذيرفتن

«نُقِلَ» = ماضي، مجهول، ثلاثي مجرّد، جابجا شد، منتقل شد. (خطبه2)

«نَكَثَتْ» = ماضی، مفرد مؤنّث غائب از نکث، «نَکَثَ –ُ نَکثاً أليمينَ اَوِ العَهدَ اَوِ البَيعَ = سوگند يا پيمان يا معامله را شکست و به هم زد.» شکست. (خطبه 3)

«نُور» = روشنايي(خطبه2)

«نَوْم» = مصدر، خواب(خطبه1)

«نَهْب» = مصدر، ثلاثی مجرّد، چپاول، غارت، چيز چپاول شده، چيز غارت شده

«نَهَضْتُ» = ماضی متکلّم وحده از نهض، «نَهَضَ-َ نُهُوضاً = برخاست .- لِلاَمرِ = براي آن کار برخاست و آماده شد.» برخاستم و آماده شدم. (خطبه 3)

«نِيرَان» = جمع مكسّر نَار: آتش(خطبه1)

«هُ» = ضمير متّصل مفرد مذكّر غايب، او(خطبه1)

«هَا» = ضمير متّصل مفرد مؤنّث غائب، آن، آن را(خطبه1)

«هَاتَا» = «تا» اسم اشاره مؤنّث است، اين. غالباً «ها» تنبيه بر سر آن درمی آيد: «هاتا = اين، هاتانِ = اين دو، هَؤُلاءِ = اينان» (خطبه3)

«هَدَرَتْ» = ماضی مؤنّث، ثلاثی مجرّد از هدر، «هَدَرَ -ِ هَدْراً و تَهْداراً الحَمَامُ= کبوتر آواز کرد و آواز خود را در گلو گردانيد.- هَدْراً و هَدِيْراً البَعِيرُ= شتر آواز خود را در گلو گردانيد.» برآمد، بلند شد. (خطبه 3)

«هَدَي» = ماضي، ثلاثي مجرّد، هدايت كرد. (خطبه1)

«هُدَي» = مصدر، ثلاثي مجرّد، راهنمايي، هدايت(خطبه2)

«هَذَا» = اين، اسم اشاره است مرکّب از «هَاء تنبيه» + «ذَا : اسم اشاره نزديک برای مفرد مذکّر» (خطبه 3)

«هَذِهِ» = اسم اشاره نزديك مركّب از «ذِهِ» براي مفرد مؤنّث و « ه‍َ » براي تنبيه. اين

«هُمْ» = ضمير جمع مذكّر غائب، متّصل جرّي يا نصبي، آنها، آنها را(خطبه1)

«هَمَامَة» = مصدر مجرّد از هَمَّ، نيروي محرّك(خطبه1)

«هَمَل» = بدون چوپان، بدون مانع، بدون راهنما، آزاد، رها(خطبه1)

«هِمَم» = جمع مكسّر هِمَّة، همّتها(خطبه1)

«هُنَّ» = ضمير جمع مؤنّث متّصل جرّي، آنها(خطبه1)

«هُنَّ» = ضمير جمع مؤنّث متّصل نصبي، آنها را(خطبه1)

«هَن» = کنايه از هر اسم جنسي است که به معني"چيز" باشد. مؤنّث آن «هَنَة» است و به حروف مُعْرَب می شود. گفته می شود: «هَنُوها» و «هَناها» و «هَنيها» مثنّای آن «هَنَان» و «هَنَوان» است. ج: «هَنُون» (خطبه3)

«هُوَ» = او، ضمير منفصل رفعی، مفرد مذکّر غائب (خطبه 3)

«هَوَاء» = هوا، فضا(خطبه1)

«هَيْهَاتَُِ» = [به تثليث تاء] اسم فعل است به معنی چه دور است. (خطبه 3)

 

جدیدترین اخبار

  • چاپ جلد دوّم کتاب «بيان و شرح نهج البلاغه» 1401

    جلد دوّم کتاب « بيان و شرح نهج البلاغه »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب در سه بخش «بيان و شرح» ، «جدول اعراب الفاظ» و «معنی فارسی الفاظ» ارائه می شود. جلد دوّم اين کتاب به خطبه های 16 تا 25 اختصاص دارد. پيش از اين پانزده خطبه اوّل در جلد اوّل اين کتاب به چاپ رسيده است.

     

    کتاب « بيان و شرح نهج البلاغه »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب در سه بخش «بيان و شرح» ، «جدول اعراب الفاظ» و «معنی فارسی الفاظ» ارائه می شود. جلد اوّل به پانزده خطبه اوّل  اختصاص دارد.

     
  • چاپ کتاب راه روشن

    کتاب « راه روشن، جلد دوّم، انسان شناسی و جامعه سازی »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب تفسيری از آيات چهل تا نود و يک سوره بقره است که به شيوه تدبّر در قرآن کريم تهيّه شده است. در اين کتاب علاوه بر نظرات ملاصدرای شيرازی ره ، امام خمينی ره و علامه طباطبايی ره از نظرات  شيخ طوسی ره نيز استفاده شده است. 

     

    جلد اوّل اين کتاب با عنوان « راه روشن، انسان شناسی و خودسازی »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی پيش از اين توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيده بود. اين کتاب تفسيری از سوره حمد و چهل آيه اوّل سوره بقره است که به شيوه تدبّر در قرآن کريم تهيّه شده است. در اين کتاب به ويژه در دو فصل ششم و هفتم بسيار از نظرات ملاصدرای شيرازی ره ، امام خمينی ره و علامه طباطبايی ره استفاده شده است. 

     

    چاپ کتاب مقدّمه ای بر فرهنگ اسلامی

    کتاب مقدّمه ای بر فرهنگ اسلامی در دو جلد توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ  رسيد. مدير سايت محقّق و مؤلّف اين کتاب است. جلد اوّل اين کتاب مشتمل بر کلّيّات فرهنگ شناسی، مبانی فرهنگ اسلامی، عناصر و مؤلّفه های فرهنگ اسلامی ناشی از دانشها و عقايد و باورهای اسلامی است. عناصر و مؤلّفه های فرهنگ اسلامی ناشی از قوانين حقوقی و اخلاقی اسلام در جلد دوّم اين کتاب ارائه شده است. شاخصهای توسعه فرهنگ اسلامی يکبار در ذيل هر يک از مؤلّفه های مربوطه آمده است و يکبار به طور کامل در انتهای جلد دوّم ارائه شده است. شاخصهای توسعه فرهنگ اسلامی ارائه شده در اين کتاب با بهره گيری از منابع اسلامی تهيّه و پيشنهاد شده است. مهمترين نکته قابل توجّه در اين کتاب تبيين رابطه دين و فرهنگ است. از آنجا که فرهنگ شناسان دين را يکی از عناصر فرهنگ به شمار می آورند. جايگاه دين الهی و رابطه آن با فرهنگ همواره ناشناخته مانده هرگز توضيح داده نشده بود. در اين کتاب با استناد به آيات قرآن کريم دين به دو معنا تعريف می شود. يکی دين الهی که مجموعه ای از معارف و دستورالعمهای نازل شده از جانب خداوند است و ديگری دين بشری که مجموعه عقايد و باورها و الگوها و روشها و آيين و رسوم مذهبی است که از طرف پيراوان هر يک از اديان الهی يا اديان بشری ارائه می شود. دين با معنای اوّل يعنی دين الهی ريشه فرهنگ است که از طرف فرهنگ شناسان مغفول واقع شده است و دين بشری با توجّه به تعاريف فرهنگ شناسان از فرهنگ عين يا بخشی از فرهنگ هر يک از جوامع بشری است.

     

    چاپ کتاب جامعه شناسی دفاع مقدّس و فرهنگ ايثارگری

     

    کتاب جامعه شناسی دفاع مقدّس و فرهنگ ايثارگری نوشته دکتر سيّد مهدی آقاپور توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد.

     

      

     

     تلفن ثابت مؤسّسه : 02633412673 - دورنگار 02633412673 تلفن همراه: 09126650828 آدرس: بلوار امام خمينی (ره) (بلوار ارم) خيابان 309، پلاک 92، واحد 9

     

     
  • «چاپ کتاب نقد و بررسی « شبهه تأثيرپذيری قرآن کريم از فرهنگ زمانه

    کتاب « نقد و بررسی شبهه تأثيرپذيری قرآن کريم از فرهنگ زمانه »  نوشته نرجس خاتون انصاری توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. در اين کتاب با ادله کافی عدم تأثيرپذيری قرآن کريم اثبات می گردد. همچنين شبهه های پيرامون اين موضوع مطرح و پاسخگويی می شود.

     

     

     
فرهنگ الفاظ نهج البلاغه نا - هي
Templates Joomla 1.7 by Wordpress themes free

طراحی سایت: شرکت شبدیز