فرهنگ الفاظ نهج البلاغه صا - عي

پرينت
دسته: بدون گروه بندی
نمایش از پنج شنبه, 20 بهمن 1390 نوشته شده توسط فرشته (زهرا) بصراوی
خروجی PDFخروجی HTML

 

«صَاحِب» = اسم فاعل، ثلاثی مجرّد، از ريشه صحب، مالک، رئيس، دوست (خطبه3)

«صَادِع» = اسم فاعل، ثلاثي مجرّد از صَدَعَ، آشكار، روشن(خطبه2)

«صَافُّونَ» = جمع صَافّ: اسم فاعل، صف كشيدگان(خطبه1)

«صَبْر» = مصدر، ثلاثی مجرّد، شکيبايی، بردباری(خطبه 3)

«صَبَرْتُ» = ماضی، ثلاثی مجرّد، متکلّم وحده از ريشه صبر، شکيبايی ورزيدم، صبر کردم. (خطبه 3)

«صُخُور» = جمع مكسّر صَخر، سنگ بزرگ(خطبه1)

«صَدَّقُوا» = ماضي، تفعيل، جمع مذكّر غائب، تصديق كردند، باور كردند، راست دانستند. (خطبه1)

«صِرْتُ» = ماضی متکلّم وحده از ريشه صير، صار ... صِرْتُ ... ، از افعال ناقصه، شدم، گرديدم. (خطبه 3)

«صَعْبَة» = مؤنّث صَعب: سرکش - سرسخت - "مِنَ الاُمُورِ : کار دشوار" - "مِنَ الاِبِلِ : شتر سرکش و رام نشدني"- ج : صِعاب (خطبه 3)

«صَعُوبَة» = مصدر ثلاثی مجرّد از صعب، «صَعُبَ –ُ صُعُوبَةً ألرَّجُلُ= آن مرد سرسخت شد.-ألجَمَلُ= شتر سرکش شد.» سرکشی (خطبه 3)

«صَغَا» = ماضی، مفرد مذکّر غائب ناقص واوی از صغو، «صَغا –ُ صَغواً»، متمايل شد. کج شد. (خطبه 3)

«صّغِير» = کوچک، کم سنّ و سال، ج: صِغَار، صُغَراء (خطبه 3)

«صَغِيرٍ» = كوچك، مؤنّث آن صَغِيرة:‌ گناه كوچك(خطبه1)

«صِفَات» = جمع صِفَة، صفتها(خطبه1)

«صِفَة» = مصدر، صفت، چگونگي، وصف (خطبه1)

«صِفَة» = مصدر، صفت، وصف(خطبه1)

«صِفِّين» = اسم، معرفه، غيرمنصرف(خطبه2)

«صَلاة» = مصدر باب تفعيل، تحسين و بركت خداوند، نماز، نيايش، دعا(خطبه2)

«صَلْصَال» = گِل خشك(خطبه1)

«صَلْصَلَتْ» = ماضی، رباعی مجرّد، مؤنّث غائب، به صدا درآمد. (خطبه1)

«صَلَّي» = ماضي، ناقص واوي، تفعيل، مصدر آن صَلاةً و تَصْلِيَةً، دعا كرد، نماز خواند. درود فرستاد. (خطبه1)

«صُورَة» = صورت، شکل ظاهری هر آفريده. (خطبه1)

«صِهْر» = داماد- شوهرخواهر، خويشاوند سببی (خطبه 3)

«صَيَّرَ» = ماضی، باب تفعيل از ريشه صير، صارَ است. صَيَّرَ از افعال تحويل و دو مفعول طلب است. دگرگون کرد، باز گرداند. منتقل کرد. صَيَّرَ تَصييراً هـ کَذا و اِلي کَذَا = آن را به اين دگرگون ساخت. (خطبه 3)

«ضَاقَ» = ماضي، ثلاثي مجرّد، اجوف يايي، تنگ شد. (خطبه2)

«ضَبُع» = کفتار ، [مؤنث است و به مذکّر و مؤنّث هر دو اطلاق مي شود]- ج= ضِباع و اَضبُع و ضُبُوعَة و ضُبع. «عُرْف الضَّبُعِ = مثالی است برای نشان دادن ازدحام و انبوهی» (خطبه 3)

«ضَرْع» = مصدر - پستان گوسفند و مانند آن . ج = ضُرُوع و اَضرَاع (خطبه 3)

«ضِغْن» = کينه سخت، ج=اَضْغَان (خطبه 3)

«ضَّلَالَة» = مصدر، مجرّد، گمراهي، بيراهه رفتن(خطبه1)

«ضَمَّنَ» = ماضي، تفعيل، گنجاند. (خطبه1)

«ضِيَاء» = مصدر، مجرّد، نور، روشنايي، درخشش(خطبه1)

«طَائِفَة» = از ريشه طوف، گروهی از مردم. جماعتی از مردم که عقيده يا مذهبی آنان را از ديگران مشخّص و جدا می کند. فرقه (خطبه 3)

«طَارُوا» = ماضی، جمع مذکّر غائب، اجوف يايی از طير، «طارَ –ِ طَيراً و طَيَراناً : به پرواز درآمد.» به پرواز درآمدند. (خطبه 3)

«طَخْيَة» = تاريکي، اندوه، پاره اي از ابر تاريک و سياه، از ريشه طخو، طاخَ = تاريک شد. (خطبه 3)

«طَرَائِق» = جمع مكسّر طَرِيقَة، مذهب­ها، كيش­ها، آيين­ها، روش­ها، رفتارها(خطبه1)

«طِرْتُ» = ماضی، متکلّم وحده از طير، «طارَ –ِ طَيراً و طَيَراناً : به پرواز درآمد.» به پرواز درآمدم. (خطبه 3)

«طَرِيق» = راه، [مذكّر و مؤنّث است]، فَعيل از «طَرَقَ : كوبيد» به معني اسم مفعول: كوبيده شده. (خطبه1)

«طَفِقْتُ» = شروع کردم. از افعال مقاربه. خبر آن فعل مضارع است.«طَفِقَ يفعَلُ کَذا = شروع کرد که چنين کند.» «طَفِقْتُ أَرْتَئِي = شروع کردم به انديشيدن» (خطبه 3)

«طَوَائِف» = جمع مكسّر طَائِفة، گروه­ها، فرقه­ها(خطبه1)

«طُول» = مصدر ثلاثی مجرّد، طالَ -ُ طُولاً. طول، درازی (خطبه 3)

«طَوَيْتُ» = فعل ماضی، ثلاثی مجرّد، متکلّم وحده از «طَوَی –ِ طَيّاً: پيچيد.» «طَوَی کَشْحَهُ عَن ... = روی گرداند، دوری کرد، باز گرفت.» (خطبه 3)

«طَيْر» = مصدر، ثلاثی مجرّد، "طارَ –ِ طَيْراً و طَيَراناً = پرواز کرد". الطَّيْر = پرنده (خطبه 3)

«طِينَة» = پاره­ای از گِل، خميره، سرشت، طبع(خطبه1)

«ظَالِم» = اسم فاعل، ثلاثی مجرّد از ريشه ظلم، ستمگر (خطبه 3)

«ظَهْر» = مصدر، ثلاثي مجرّد، پُشت(خطبه2)

«عَائِذِينَ» = جمع مذكّر سالم عَائِذ: اسم فاعل از عَوَذَ، پناه برندگان(خطبه1)

«عَادُّونَ» = اسم فاعل، شمارشگران(خطبه1)

«عَادَي» = ماضي، مفاعلة از عَدِيَ، دشمني كرد. (خطبه2)

«عَارِف» = اسم فاعل، مجرّد، آگاه(خطبه1)

«عَاصِفَة» = مؤنّث اَلْعَاصِف، طوفان، تندباد (خطبه1)

«عاقِبَة» = پاداش خير، آخر هر چيز - مصدر ثلاثی مجرّد از ريشه عقب، «عَقَبَ -ُ عَقْباً و عُقُوباً و عاقِبَةً هـ و مکانَهُ : جانشين او شد و پس از وی آمد.» - مؤنّث عَاقِب : اسم فاعل، در نيکی پس از ديگری آمده، قائم مقام مهتر. (خطبه 3)

«عَالِم» = اسم فاعل، مجرّد، دانا، دانشمند (خطبه1)

«عَالَمِينَ» = جمع مذكّر سالم عَالَم، جهانيان (خطبه1)

«عَامّ» = اسم فاعل از عَمَّ، مجرّد، همگاني، عمومي، ضدّ خَاصّ است. (خطبه1)

«عَبَّ» الْبَحْرُ = موج دريا بلند شد. ماضي، مجرّد(خطبه1)

«عُبَاب» مِنَ الْبَحْر = موج دريا(خطبه1)

«عِبَاد» = جمع مكسّر عَبْد، بندگان(خطبه1)

«عِبَادَة» = مصدر، مجرّد، عبادت، بندگي (خطبه1)

«عَبْد» = بنده

«عِبَر» = جمع مكسّر عِبْرَة : پند، عبرت (خطبه1)

«عِثَار» = به معني عاثُور است .- اَلعاثُور = آنچه موجب لغزش شود.- جاي هلاک- بدي- چاه-گودالي که کنده باشند تا کسي در آن افتد.- گودالي که براي شکار شير کنده باشند. (خطبه 3)

«عَجَب» = مصدر، ثلاثی مجرّد، شگفتی، باور نداشتن چيزی که بر تو وارد می شود و غريب شمردن آن. (خطبه 3)

«عَدَّ» = ماضي،ثلاثی مجرّد، شمرد. (خطبه1)

«عَدَاوَة» = دشمني(خطبه1)

«عِدَة» = مصدر، ثلاثي مجرّد از وَعَدَ يَعِدُ، نويد دادن، وعده(خطبه1)

«عِدَة» = مصدر، مجرّد، وعده(خطبه1)

«عَدَد» = تعداد، مقدار، اندازه(خطبه1)

«عَدَم» = مصدر، ثلاثي مجرّد، نيستي. (خطبه1)

«عَدُوّ» = مصدر، مجرّد، دشمن، براي مذكّر و مؤنّث و مفرد و جمع يكسان است. (خطبه1)

«عَذْب» = مصدر، مجرّد، بوی خوش، گوارا

«عَرْش» = تخت(خطبه1)

«عَرَّفَ» = ماضي، تفعيل، معرّفي كرد. (خطبه1)

«عُرْف» = موي گردن اسب - يال (خطبه 3)

«عَزَائِم» = جمع مكسّر عَزِيمَة : آهنگ، اراده قوي. «عَزَائِمُ اللَّه = فرائضي كه خداوند بر بندگان خود واجب كرده است.» (خطبه1)

«عِزَّة» = مصدر، مجرّد، ارجمندي، بزرگي، عزّت(خطبه 1و2)

«عَزِيمَة» = مصدر، آهنگ، اراده قوي(خطبه2)

«عَزِيمَة» = مصدر، مجرّد، تصميم، آهنگ، اراده قوي(خطبه1)

«عَصَفَ بِهِ» = متعدّي با باء، آن را بُرد. (خطبه1)

«عَصَفَ» = ماضي، مجرّد، لازم، وزيد، رفت. (خطبه1)

«عَصْف» = مصدر، مجرّد، وزيدن، رفتن. (خطبه1)

«عَصَفَتْ بِهِ» = مؤنّث غائب، آن را بُرد. (خطبه1)

«عُصِيَ» = ماضي مجهول، ثلاثي مجرّد، نافرماني شد. از فرمان سرپيچي شد. (خطبه2)

«عِطْفَا = عِطْفَان در حالت مضاف» = مثنّای «اَلعِطف: بغل - مِن کُلِّ شَيءٍ = کرانه و جانب هر چيز- «عِطفَا الرَّجُلِ = دو جانب مرد». ج = اَعطاف و عِطاف و عُطُوف (خطبه 3)

«عَظَمَة» = بزرگي(خطبه1)

«عَفَتْ» = ماضي، ثلاثي مجرّد از ريشه عَفَوَ، مؤنّث، محو و كهنه شد. (خطبه2)

«عَفْطَة» = آب بيني ميش، ج = عَفْطات (خطبه 3)

«عَقَدَ» = فعل ماضی، ثلاثی مجرّد، عَقَدَ-ِ عَقْداً لَهُ = به او واگذار کرد.- = او را رئيس کرد . (خطبه 3)

«عُقُول» = جمع مكسّر عَقْل، عقل، خرد (خطبه1)

«عُلَا» = جمع مكسّر عُلْيا: برتر، بالاتر (خطبه1)

«عَلَامَة» = نشان، علامت(خطبه1)

«عِلْم» = مصدر، مجرّد، شناخت، دانش، درك كردن حقيقت چيزي، دريافت. (خطبه1)

«عَلَم» = مصدر، مجرّد، نشان، پرچم، نشاني كه در راه براي راهنمايي درست كنند. (خطبه1)

«عُلَمَاء» = جمع مکسّر عَليم از ريشه علم، دانايان، دانشمندان (خطبه 3)

«عُلُوّ» = مصدر ثلاثی مجرّد از علو (ناقص واوی)، «عَلا -ُ عُلُوّاً : بلند شد.» بلندی، بزرگ منشی و تکبّر، گردنکشی، برتری (خطبه 3)

«عَلَي» = حرف جرّ، بر، بالای. (خطبه1)

«عُلْيَا» = مؤنّث اَعْلَي: افعل تفضيل، برترين، بالاترين(خطبه1)

«عِمَاد» = تكيه­گاه، آنچه به آن تكيه شود. (خطبه2)

«عَمَد» = جمع مكسّر عَمُود، ستون خانه (خطبه1)

«عَمْر» = مصدر - زندگاني ج = اَعْمَار مانند: «عَمْرَ اللّهِ = به خدا سوگند»- اگر لام بر سر آن درآيد بنابر مبتدا بودن مرفوع مي شود. گفته می شود: «لَعَمْرُ اللّهِ». (خطبه3)

«عَمَل» = کار، هر کاری که به عمد انجام شود. مصدر ثلاثی مجرّد، «عَمِلَ –َ عَمَلاً : کار کرد.» (خطبه 3)

«عَمِيَ» = ماضي، ثلاثي مجرّد، ناقص يايي، كور شد. (خطبه2)

«عَمَي» = مصدر، ثلاثي مجرّد، كوري، ناداني، گمراهي(خطبه2)

«عَمْيَاء» = مؤنّث اَلْاَعْمي = کور، نابينا، مَکانٌ اَعمیً و عَمَیً = جايی که شخص در آن گم شود و راه به جايی نبرد. (خطبه 3)

«عَنْ» = حرف جرّ، از(خطبه1)

«عِنْدَ» = ظرف است و براي مكان يا زمان حضور به كار مي­رود. نزد، هنگام. گاهي مجرور به حرف جرّ مِنْ مي­باشد. (خطبه1)

«عَنْز» = مادّه بز ج= اَعنُز و عُنُوز و عِناز - مصدر ثلاثی مجرّد،- بيهوده، باطل (خطبه3)

«عَهْد» = مصدر، پيمان، سفارش، فرمان (خطبه1)

«عَيْبَة» = مصدر مرّة از عَابَ ، عيب، كيسه چرمي، كيف، چمدان، محلّ راز، رازگاه (خطبه2)

«عَيْش» = مصدر، مجرّد، زندگي، زيستن (خطبه1)

«عِيْشَة» = مصدر، مجرّد، زندگي، زيستن (خطبه1)

«عَيْن» = چشم، ج: اَعْيُن و عُيُون و اَعْيان(خطبه 3)

«عُيُون» = جمع مكسّر عَيْن، چشمها (خطبه1)

جدیدترین اخبار

  • چاپ جلد دوّم کتاب «بيان و شرح نهج البلاغه» 1401

    جلد دوّم کتاب « بيان و شرح نهج البلاغه »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب در سه بخش «بيان و شرح» ، «جدول اعراب الفاظ» و «معنی فارسی الفاظ» ارائه می شود. جلد دوّم اين کتاب به خطبه های 16 تا 25 اختصاص دارد. پيش از اين پانزده خطبه اوّل در جلد اوّل اين کتاب به چاپ رسيده است.

     

    کتاب « بيان و شرح نهج البلاغه »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب در سه بخش «بيان و شرح» ، «جدول اعراب الفاظ» و «معنی فارسی الفاظ» ارائه می شود. جلد اوّل به پانزده خطبه اوّل  اختصاص دارد.

     
  • چاپ کتاب راه روشن

    کتاب « راه روشن، جلد دوّم، انسان شناسی و جامعه سازی »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. اين کتاب تفسيری از آيات چهل تا نود و يک سوره بقره است که به شيوه تدبّر در قرآن کريم تهيّه شده است. در اين کتاب علاوه بر نظرات ملاصدرای شيرازی ره ، امام خمينی ره و علامه طباطبايی ره از نظرات  شيخ طوسی ره نيز استفاده شده است. 

     

    جلد اوّل اين کتاب با عنوان « راه روشن، انسان شناسی و خودسازی »  نوشته فرشته (زهرا) بصراوی پيش از اين توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيده بود. اين کتاب تفسيری از سوره حمد و چهل آيه اوّل سوره بقره است که به شيوه تدبّر در قرآن کريم تهيّه شده است. در اين کتاب به ويژه در دو فصل ششم و هفتم بسيار از نظرات ملاصدرای شيرازی ره ، امام خمينی ره و علامه طباطبايی ره استفاده شده است. 

     

    چاپ کتاب مقدّمه ای بر فرهنگ اسلامی

    کتاب مقدّمه ای بر فرهنگ اسلامی در دو جلد توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ  رسيد. مدير سايت محقّق و مؤلّف اين کتاب است. جلد اوّل اين کتاب مشتمل بر کلّيّات فرهنگ شناسی، مبانی فرهنگ اسلامی، عناصر و مؤلّفه های فرهنگ اسلامی ناشی از دانشها و عقايد و باورهای اسلامی است. عناصر و مؤلّفه های فرهنگ اسلامی ناشی از قوانين حقوقی و اخلاقی اسلام در جلد دوّم اين کتاب ارائه شده است. شاخصهای توسعه فرهنگ اسلامی يکبار در ذيل هر يک از مؤلّفه های مربوطه آمده است و يکبار به طور کامل در انتهای جلد دوّم ارائه شده است. شاخصهای توسعه فرهنگ اسلامی ارائه شده در اين کتاب با بهره گيری از منابع اسلامی تهيّه و پيشنهاد شده است. مهمترين نکته قابل توجّه در اين کتاب تبيين رابطه دين و فرهنگ است. از آنجا که فرهنگ شناسان دين را يکی از عناصر فرهنگ به شمار می آورند. جايگاه دين الهی و رابطه آن با فرهنگ همواره ناشناخته مانده هرگز توضيح داده نشده بود. در اين کتاب با استناد به آيات قرآن کريم دين به دو معنا تعريف می شود. يکی دين الهی که مجموعه ای از معارف و دستورالعمهای نازل شده از جانب خداوند است و ديگری دين بشری که مجموعه عقايد و باورها و الگوها و روشها و آيين و رسوم مذهبی است که از طرف پيراوان هر يک از اديان الهی يا اديان بشری ارائه می شود. دين با معنای اوّل يعنی دين الهی ريشه فرهنگ است که از طرف فرهنگ شناسان مغفول واقع شده است و دين بشری با توجّه به تعاريف فرهنگ شناسان از فرهنگ عين يا بخشی از فرهنگ هر يک از جوامع بشری است.

     

    چاپ کتاب جامعه شناسی دفاع مقدّس و فرهنگ ايثارگری

     

    کتاب جامعه شناسی دفاع مقدّس و فرهنگ ايثارگری نوشته دکتر سيّد مهدی آقاپور توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد.

     

      

     

     تلفن ثابت مؤسّسه : 02633412673 - دورنگار 02633412673 تلفن همراه: 09126650828 آدرس: بلوار امام خمينی (ره) (بلوار ارم) خيابان 309، پلاک 92، واحد 9

     

     
  • «چاپ کتاب نقد و بررسی « شبهه تأثيرپذيری قرآن کريم از فرهنگ زمانه

    کتاب « نقد و بررسی شبهه تأثيرپذيری قرآن کريم از فرهنگ زمانه »  نوشته نرجس خاتون انصاری توسّط انتشارات نامه مکتب الزّهراء سلام الله عليها به چاپ رسيد. در اين کتاب با ادله کافی عدم تأثيرپذيری قرآن کريم اثبات می گردد. همچنين شبهه های پيرامون اين موضوع مطرح و پاسخگويی می شود.

     

     

     
فرهنگ الفاظ نهج البلاغه صا - عي
Templates Joomla 1.7 by Wordpress themes free

طراحی سایت: شرکت شبدیز